قالَ يا أَيُّهَا الْمَلَؤُا أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿۳۸﴾
[آنگاه] گفت: ای سران [سپاه]، کدام یک از شما تخت او را قبل از آنکه به حال تسلیم نزد من آیند، برایم میآورد؟379
نمل (27)
38
قالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ وَ إِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ ﴿۳۹﴾
یکی از جنّیانِ درشت اندام گفت: من آن را قبل از آنکه از مجلس خویش برخیزی، به حضور تو میآورم(1) و برای این کار توانا و قابل اعتماد هستم.379
نمل (27)
39
در مورد این عاملانِ کارهای فوقالعاده، به نیمه دوّم آیه 12 سبأ(34) توجّه فرمایید.
قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَنْ شَكَرَ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ ﴿۴۰﴾
[امّا] آن که دانشی [خاصّ] از کتاب [الهی] داشت، گفت: من قبل از آنکه چشم بر هم زنی، آن را برایت میآورم؛ و چون آن را در مقابل خود مستقر دید، گفت: این [توانایی] از افزونبخشی صاحباختیار من است؛ تا بیازمایدم که سپاس میدارم(1) یا کفران میورزم؛ و هر که سپاس دارد، به سود خود اوست، و هر که کفران ورزد [به زیان او، که(2)] صاحباختیار من بینیاز و کریم است.379
نمل (27)
40
به زیرنویس آیه 185 بقره(2) مراجعه فرمایید.
به آیه 7 ابراهیم(14) توجّه فرمایید.
قالَ نَكِّرُوا لَها عَرْشَها نَنْظُرْ أَ تَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لا يَهْتَدُونَ ﴿۴۱﴾
آنگاه سلیمان گفت: تختش را [تغییر شکل دهید و] برایش ناشناس کنید تا ببینیم متوجّه میشود یا نه.379
نمل (27)
41
فَلَمَّا جاءَتْ قِيلَ أَ هكَذا عَرْشُكِ قالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَ أُوتِينَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِها وَ كُنَّا مُسْلِمِينَ ﴿۴۲﴾
وقتی که [ملکه سبا] آمد، از او پرسیدند: آیا تخت تو این گونه است؟ گفت: گویا خودش است؛ و قبل از این هم [از اعجاز شما] آگاه شده بودیم و تسلیم هستیم.379
نمل (27)
42
وَ صَدَّها ما كانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنَّها كانَتْ مِنْ قَوْمٍ كافِرِينَ ﴿۴۳﴾
آنچه به جای خدا بندگی میکرد، او را [از پرستش خدا] بازداشته بود و در زمره انکارورزان بود.379
نمل (27)
43
قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ كَشَفَتْ عَنْ ساقَيْها قالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوارِيرَ قالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَ أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ ﴿۴۴﴾
به او گفته شد: به حیاط قصر درآی؛ چون آن را مشاهده کرد، آن را استخری عمیق پنداشت و احساس دشواری کرد و یکه خورد(1)؛ [سلیمان] گفت: [آب نیست] این قصری است فرششده از قطعاًت بلور(2)؛ [ملکه] گفت: صاحباختیارا، من بر خود ستم کردهام و [اینک] به همراه سلیمان در برابر خدای صاحباختیار جهانیان تسلیم هستم.379
نمل (27)
44
مجمعالبیان ذیل این آیه نقل کرده است که: روایت شده وقتی ملکه سبا صحن را دید، گفت: پسر داود برای کشتن من راهی جز غرق کردن به نظرش نرسید. به زیرنویس آیه 42 قلم(68) هم در رابطه با معنی اصطلاحی «برگرفتن جامه از ساق» توجّه فرمایید.
قواریر: جمع قاروره: قطعاًت شیشه و بلور.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذا هُمْ فَرِيقانِ يَخْتَصِمُونَ ﴿۴۵﴾
بر قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم، [با این پیام] که: [تنها] خدای را بندگی کنید، امّا آنان دو گروه شدند و به مخاصمه پرداختند(1).380
نمل (27)
45
داستان این مخاصمه در آیات 75 و 76 اعراف(7) آمده است.
قالَ يا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْ لا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۴۶﴾
[صالح] گفت: ای قوم من، چرا به جای رحمت، شتابزده خواهان مجازات هستید(1)؟ چرا از خدا آمرزش نمیخواهید، بسا که مورد رحمت قرار گیرید؟380
نمل (27)
46
این گفتار صالح، پاسخ گفتارِ انکار و استهزاءآمیزِ قوم وی در آیه 77 اعراف(7) است
قالُوا اطَّيَّرْنا بِكَ وَ بِمَنْ مَعَكَ قالَ طائِرُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ ﴿۴۷﴾
گفتند: ما تو و همراهانت را به فال بد گرفتهایم(1)؛ گفت: فال بد [و مصائب و سرنوشت] شما در اختیار خداست، بلکه [در برابر او] مورد آزمایش قرار گرفتهاید.380
نمل (27)
47
کلمه «اِطَّیرنا» در اصل «تَطَیرنا» است و از باب تفعُّل میباشد.