الحَمدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهتَدِیَ لَو لا أَن هَدانَا اللَّه
اکنون که پس از 8 سال تلاش
بیوقفه، تدوین این اثر با توفیقات الهی به پایان رسید، خدای را سپاسگزارم که در انجام آن مرا یاری داد.
انگیزه من در به وجود آوردن
این اثر، عرضه یک ترجمه روان و روشن با حفظ دقت و با سبک نگارش امروزین بود، تا
مطالعه آن برای جوانان مبتدی که خوشبختانه به طور روزافزون به قرآن توجه یافتهاند و با علاقهمندی به آن روی آورده و میآورند، خستگیآور نباشد. نظر به اینکه
قرآن کلامی است موجز، و ترجمه محض در بسیاری موارد قادر به انتقال مفاهیم آیات نمیباشد، ناگزیر عصاره بهترین گفتار مفسران را در قالب کلمات و جملات حتی الامکان
کوتاه چاشنی ترجمه کردهام.
حقیقت این است که قرآن کلامی است غیرقابل ترجمه و ناگزیر از ترجمه! و هر مترجمی سعی دارد یافتههای خود را در قالب الفاظ زبان مقصد درآورد؛ از این روی تزریق پارهای کلمات و جملات کوتاه در داخل ترجمه عموما گریز ناپذیر است. اما آنچه بسیار اهمیت دارد این است که در هر مورد، افزودههای تفسیری، داخل [قلاب] قرار داده شود تا فزودهها از ترجمه آیات متمایز باشد؛ و من در این مورد اهتمام بسیار داشتهام. این اضافات همراه با متن اصلی به گونهای تنظیم شده که مجموعه آن متن روان و یکدستی را با مفهومی روشن و سرراست در اختیار خواننده قرار میدهد. در پارهای موارد، علاوه بر افزودههای داخل قلاب، پانویسهایی نیز برای توجیه ترجمه، یا توضیح بیشتر اضافه شده است. در موارد خاص و استثنایی توضیحات داخل قلاب یا پانویسها، علی رغم روش عادی این کتاب، کمی طولانی شده است؛ و این خاص مواردی است که گریزی از طولانی شدن آن نبوده است؛ خوشبختانه این موارد نادر است. در بعضی موارد، توجه به روانی و رسایی مطلب ایجاب کرده به جای ضمیر، مرجع ضمیر قرار گیرد و یا بالعکس؛ و به ندرت این روش در مورد موصولها نیز به کار گرفته شده است.
برای توضیح بعضی از آیات،
در هر مورد که در تفسیر آیه چند نظر متفاوت توسط مفسران عرضه شده، نظری که برتری
آشکار داشته و از برهان محکمتری برخوردار بوده است، به خصوص اگر متکی به تفسیر
قرآن به قرآن بوده، انتخاب شده است. باید اضافه کنم این ترجمه و توضیح متکی به تفسیر
خاص و معینی نیست و از تفاسیر مختلف در تهیه آن استفاده شده که در موارد خاص مأخذ
آن نام برده شده؛ ولی بیشترین استفاده از تفاسیر المیزان، مجمع البیان، اضواءالبیان،
نور و البلاغ شده است. ضمناً کتاب اعراب القرآن نیز غالباً مورد استفاده قرار گرفته
است.
هدف بعدی این بود که
علاقمندان غیر مبتدی را که فرصت کافی برای بررسی تفاسیر ندارند، از این نظر به
سهولت بینیاز کند؛ لذا در طرح این اثر ویژگیهای مختلفی پیشبینی شده است، تا برای
سطوح مختلف قابل استفاده باشد. بر این اساس، ویژگی دیگر این ترجمه این است که در هر
مورد که معنی و مفهوم یک آیه با توجه به آیه دیگر از قرآن روشنتر میشود، به سادگی
و غالباً بدون هیچ توضیح اضافی در زیرنویس یادآوری شده که «به آیه ... سوره ...
توجه فرمایید» و نتیجهگیری از آن را که طبعاً دشواری ندارد، بر عهده خود
خوانندگان گذاشتهایم، تا به این ترتیب حتی افراد کم سابقه هم به بررسی قرآن با
کمک خود قرآن آشنا و علاقهمند شوند.
مثلاً در آیه 20 سبأ(34) می گوید: «ابلیس گمان خود را در مورد آنان به تحقّق رساند» و برای خواننده متوسط یا مبتدی این سوال پیش می آید که گمان ابلیس چه بود؟ در آنجا ارجاع داده شده به آیه 16 و 17 اعراف(7) که از قول شیطان می گوید: «در مقابل آنان ظاهر میشوم و از راه راست تو بازشان میدارم و از همه طرف بر آنان روی میآورم»؛ و یا در آیه 108 بقره(2) می گوید «آیا میخواهید همان درخواست نامعقول را بکنید که یهود از موسی کردند؟» طبعاً برای خواننده این سوال مطرح می شود که این درخواست چه بود؟ در آنجا ارجاع داده شده به آیه 153 نساء(4) که می گوید: «یهود از موسی خواستند که خدا را آشکارا به ما نشان بده!». و از این قبیل ارجاعات برای روشن تر شدن آیات، در تمامی صفحات وجود دارد.
ویژگی دیگر این ترجمه توجه به اصل یکسانی و هماهنگی است که در سالهای اخیر در محافل قرآن پژوهی مطرح و بر آن تأکید شده است. بعضی از آیات قرآن با آیه دیگری از قرآن دقیقاً یکسان است. ناگزیر ترجمه آنها نیز دقیقاً یکسان نگاشته شده. مثلاً آیه 110 هود(11) با آیه 45 فصّلت(41) عیناً یکسان است. همچنین آیه 200 اعراف(7) با آیه 36 فصّلت(41) ترجمه آنها نیز یکسان نگاشته شده و بسیاری آیات دیگر. در بعضی موارد نیز تمام یک آیه با بخشی از آیه دیگر یکسان است؛ مثل آیه 42 نازعات(79) با آیه 187 اعراف(7)؛ در ترجمه نیز این یکسانی مورد توجه بوده است. در پارهای موارد دیگر بخشی از آیه با بخشی از آیه دیگر یکسان است؛ مثل آیه 10 نمل(27) با آیه 31 قصص(28) و نیز آیه 77 هود(11) با 33 عنکبوت(29) که قسمت مشترکشان دقیقاً یکسان ترجمه شده است. این قبیل آیات به فراوانی در قرآن وجود دارد علاوه بر این بسیاری از عبارات در آیات مختلفی تکرار شده است. مثلاً عبارت «ها أنتُم هؤُلاء» در آیات 66 و 119 آلعمران(3)، 109 نساءِ(4) و 38 محمد(47) تکرار شده و در ترجمه نیز به این شکل: «هان! شما کسانی هستید که» یکسان آمده است. حدود 60 زوج آیه در قرآن هست که دقیقاً یکسانند و حدود 650 آیه هست که به طور متوسط نیمی از آن دو یکسان است و در ترجمه تمامی آنها اصل یکسانی و هماهنگی اجرا شده است. علاوه بر آنها بیش از 1000 عبارت هست که به دفعات تکرار شده و در همه این موارد نیز ترجمه آنها یکسان انجام شده است.
اگر در مورد امر «یکسانی» موفقیتی داشته باشم، خود را مدیون دو تن از دوستان دانشور و گرانمایهام میدانم. یکی استاد بهاءالدین خرمشاهی که واضع و مبتکر نظریه هماهنگی در ترجمه قرآن بود و یکی هم استاد مرتضی کریمینیا که راهکارهای فراوانی را در این مورد در فصلنامههای تخصصی قرانی عرضه کرد، خدای بزرگ به هر دو قرآنپژوه فرزانه، توفیق روزافزون عطا کند.
در این ترجمه، امر هماهنگی و یکسانی به کلمات نیز تعمیم داده شده؛ مثلاً «مبطلون» همه جا به «هرزه درایان» و «جبّار» به «خودکامه» ترجمه شده است؛ و هکذا متجاوز از هزار کلمه دیگر؛ ولی توجه به اصل شیوایی و رسا بودن ترجمه، در موارد خاص ما را وادار به پذیرش استثناءِ کرده است؛ مثلاً با آنکه کلمه «نجوی» که یازده بار در قرآن تکرار شده، همه جا به «نجوا» ترجمه شده است، در آیه 13 مجادله(58) بنا به موقعیت خاص، در برابر آن «مذاکرات خصوصی» آوردهایم. علاوه بر این بعضی کلمات در قرآن هست که به معانی مختلف آمده؛ مثلاً «فتح» به معانی: گشودن، داوری و پیروزی آمده است؛ و نیز «امّت» در قرآن به معانی مختلف: آیین، ملّت، مدّت و پیشوا آمده است؛ طبعاً در مورد این قبیل کلمات، امکان اجرای اصل یکسانی وجود ندارد. در رابطه با یکسانی ترجمه کلمات، نظر به اینکه «خداوند» معادل مناسبی برای «اللّه» نیست، در برابر آن همه جا بدون استثناء کلمه «خدا» قرار داده شده. باید اضافه کنم با آنکه امر یکسانی در مورد آیات و عبارات تقریباً به طور کامل اجرا شده است، در مورد کلمات، این امر تا حدود 80 درصد به اجرا در آمده است.
لازم به توضیح است که در این
ترجمه، دو کلمه رحمان و رحیم در عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» به صورت سنتی
ترجمه نشده زیرا رحمان و رحیم در فارسی لغت معادل ندارند، هر دو کلمه از ماده رحمت
مشتقاند و به دلیل وزنشان با یکدیگر فرق دارند. رحمان که بر وزن فعلان است، دلالت
بر وسعت و عمومیت رحمت خدا دارد؛ ولی رحیم که بر وزن فعیل است، بر جاودانگی و لاینقطع
بودن رحمت دلالت دارد. با این توضیح، این دو کلمه ناگزیر باید با جمله کوتاهی
ترجمه شود، به صورتی که در ایه سوم سوره فاتحه(1) آورده ایم (دارای رحمت وسیع و
جاودانه)، و یا به صورتی که در ابتدای هر سوره آوردهایم.
ویژگی دیگر این ترجمه این
است که در مورد تعدادی از آیات، با توجه به برتری نظر بعضی از مفسران بزرگ، از
ترجمه های سنتی عدول شده است؛ مثلاً ایات 200 آل عمران(3)، 117 نساء(4)، 77 فرقان(25)، 45 قصص(28)، 38 احزاب(33) و 29 حدید(57) که هر شش مورد با تفسیر المیزان سازگار است، ولی با سایر ترجمهها سازگاری
ندارد؛ و هکذا چندین آیه دیگر.
ترجمهای جدید چرا؟
در اینجا ناگزیرم به یک سؤال
مقدّر پاسخ بدهم که با وجود ترجمههای فراوان و استادانهای که به خصوص در عصر ما توسط
دانشوران برجسته تدوین شده است، عرضه یک ترجمه جدید از فردی بیمقدار چه لزومی
داشت؟ اتفاقاً این سؤالی است که در سالهای میانی که به تهیه و تنظیم این اثر مشغول
بودم، دو تن از دوستان، با صراحت مطرح کردند. باید توجه داشت که هر ترجمهای از
قرآن، سبک و سلیقه خاص خود را دارد؛ زیرا ترجمه قرآن از پارهای جهات یک هنر است که
با ویژگیهای متفاوتی عرضه میشود. نوشتههای دانشمندان و متفکران بزرگ جهان را
اگر دو نفر به زبان معیّنی ترجمه کنند، و در موارد استثنایی با تساهل هر دو را مفید
و ضروری بدانیم، ترجمه سوم حتماً زاید و بیمورد خواهد بود. ولی قرآن از این قاعده عمومی مستثنا است و کار
ترجمه قرآن در هیچ عصر و زمانی به پایان خود نخواهد رسید؛ به گونهای که نسلهای آینده
همواره شاهد ترجمه (و توضیح و تفسیر)های تازه خواهند بود، که با وجود تکامل تدریجیاش،
هرگز هیچکدام حقّ مطلب را ادا نخواهد کرد و جای اصل را نخواهد گرفت. از نیمه قرن
چهارم هجری که ترجمه کامل فارسی قرآن آغاز شد و در نیم قرن اخیر شتاب گرفت، تاکنون
56 ترجمه کامل به زبان فارسی از قران عرضه شده که 14 مورد آن (با محاسبه ترجمه حاضر)
مربوط به دوران پس از انقلاب اسلامی است و چندین ترجمه دیگر نیز دست اقدام و در
راه است. هر یک از این ترجمهها با توجه به شرایط و ویژگیهای خود، جایگاه خاص خود
را دارد. قرآن تنها کتابی است در جهان که اگر دهها بار به زبان معینی ترجمه شود،
همواره جای دهها و یکمی آن که ویژگی تازهای را عرضه کند، خالی است؛ از این روی،
من در مورد ضرورت کار سنگینی که به آن دست زدم، یک ذره هم تردید نداشتهام.
این اثر توسط پنج تن از دانشوران فاضل، آقایان دکتر علیرضا باقر، محمدحسین حیدریان، شادروان مهندس جواد صالحی، محمدعلی طاهریقزوینی، محمدفرید طاهریقزوینی ویرایش شده است که هر یک به نوبه خود سهم مؤثری در غنای آن داشتهاند؛ ولی علاوه بر این پنج تن، چند تن دیگر از دوستان قرآنپژوه و فرزانهام هر کدام یک سوره از این ترجمه را مطالعه کردند و نظرات اصلاحی مفید و مؤثر فراوانی دادند؛ این عزیزان به ترتیب تاریخ مطالعه آقایان بهاءالدین خرمشاهی، مهندس عبدالعلی بازرگان و شادروان مهندس عباس تاج بودند که از آن میان استاد بهاءالدین خرمشاهی موقعیتی ویژه داشت؛ ایشان علاوه بر اصلاحات مؤثری که با دقّت و توجّه خاصّ خود در سورههای فاتحه و بقره به عمل آوردند، توصیههای ذیقیمتی برای تمامی این ترجمه کردند و همواره مشوّق من برای به پایان رساندن آن بودند، و در هر ملاقات یا مکالمه تلفنی، نکته جدیدی را در مورد این کار خطیر یادآوری میکردند. اینک وظیفه خود میدانم از همه سرورانی که یادداشتهای اینجانب را قبل از چاپ مطالعه و اظهارنظر کردند، و نیز از دوست فرزانهام استاد محمود حکیمی نویسنده پرکار که در طول هشت سالی که به نگارش این اثر مشغول بودم، هر از گاه منابع مفیدی را برای استفاده در اختیارم قرار میدادند، عمیقاً سپاسگزاری کنم. در پایان ضروری میدانم ابراز قدردانی از همسرم را که پیشنهاد ترجمه جدید و روانی از قرآن داد و سکوت و مشغولیت مداوم هشت ساله مرا با خوشرویی پذیرفت.
با همه تلاش فراوانی که برای
دقّت این ترجمه به کار رفته است، مسلماً خالی از خطا نیست و از صاحبنظرانی که
موارد خطاهای آن را از طریق ناشر به اینجانب تذکر دهند، یا به صورت مقالات نقد در
مجلات تخصصی قرانی درج نمایند، پیشاپیش سپاسگزاری مینمایم و قطعاً بر اساس نظراتشان
چاپهای بعدی مورد تجدید نظر قرار خواهد گرفت. در مورد قرآن، کار هیچ مترجمی با
عرضه ترجمهاش به پایان نمیرسد.
در دوران چهل سالهای که با قرآن مأنوس بودم، از درس استادان مختلفی بهره بردم که برجستهترینشان شادروان آیتاللّه طالقانی و شادروان مهندس مهدی بازرگان بودند. در طول هشت سال اخیر که به تهیه و تنظیم این اثر مشغول بودم، هر از گاه که نظریات آن دو استاد بزرگوار از حافظه رنگباختهام بیرون میجهید و قلم ناتوانم را یاری میداد، خدای بزرگ را به سبب توفیقهای گذشته، در مورد بهرهگیری از فیضشان سپاسگزاری میکردم.
استاد زبان عربیام دکتر سعید
نجفی، رئیس دارالعلوم العربیه بود که از دوران جوانی با او و کلاسهای پربارش آشنا
شدم و چنان مجذوب نحوه تدریس و شخصیت والای استاد بودم که پس از فراغت از تحصیل در
دارالعلوم نیز، به بهانه حل مشکلات نحویام، همچنان با او در تماس بودم. در مورد شکلگیری
این اثر، این هر سه استاد گرانمایه، بر من منّتی عظیم دارند.
و مَا النَّصرُ إِلاّ مِن
عِندِ اللَّهِ العَزیزِ الحَکیم
علیاکبر طاهریقزوینی
تهران، بیستم اردیبهشت ماه
1380