قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ وَ هُدىً وَ بُشْرى لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۹۷﴾
بگو: هر که جبرئیل را دشمن میدارد، [آگاه باشد که] او برابر اذن خدا قرآن را به قلب تو نازل کرده است(1) که کتب پیش از خود(2) را تصدیق میکند و برای افراد با ایمان راهنما و بشارت است.15
بقره (2)
97
تناقضی با آنچه در آیات 123 نحل(16) ، 31 فاطر(35) و... در مورد عامل نزول وحی بر پیامبر(ص) آمده، ندارد؛ چرا ؟
واژه «یدیه» در آیه، در اصل «یدینه» بوده که نون تثنیه طبق قاعده به علّت اضافه شدن به ضمیر حذف شده است. این واژه در آیات 3 آلعمران(3) ، 46 و 48 مائده(5) ، 92 انعام(6) ، 37 یونس(10) و چند آیه دیگر از همین مقوله است.
مَنْ كانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِيلَ وَ مِيكالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكافِرِينَ ﴿۹۸﴾
هر که دشمن خدا و فرشتگان و رسولان او و جبرئیل و میکائیل باشد، [بداند که] خدا دشمن انکارورزان است.15
بقره (2)
98
وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ آياتٍ بَيِّناتٍ وَ ما يَكْفُرُ بِها إِلاَّ الْفاسِقُونَ ﴿۹۹﴾
محقّقاً آیات روشنگری بر تو نازل کردیم؛ و جز منحرفان کسی نسبت به آنان انکار نمیورزد.15
بقره (2)
99
أَ وَ كُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَرِيقٌ مِنْهُمْ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۰۰﴾
چرا هر گاه پیمانی بستند، گروهی از آنها آن را پشت سر افکندند [و پیمان شکستند(1)؟ نه تنها عهد شکستند،] بلکه بیشترشان ایمان نمیآورند.15
بقره (2)
100
بیان عهدشکنی در برابر پیامبرص است؛ به آیات 55 و 56 انفال(8) توجّه فرمایید.
وَ لَمَّا جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ كِتابَ اللَّهِ وَراءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لا يَعْلَمُونَ ﴿۱۰۱﴾
و چون رسولی از جانب خدا به سراغ آنان آمد که کتابشان را تصدیق میکرد، گروهی از اهلکتاب، کتاب خدا را [رها و] پشت سر افکندند، گویی [نشانههای او را در کتابشان] نمیدانند.15
بقره (2)
101
وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّياطِينُ عَلى مُلْكِ سُلَيْمانَ وَ ما كَفَرَ سُلَيْمانُ وَ لكِنَّ الشَّياطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما يُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَتَعَلَّمُونَ ما يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۱۰۲﴾
[یهودیان کتاب خدا را رها کردند] و پیرو تهمتهایی(1) شدند که شیطانصفتان در [عصر] فرمانروایی سلیمان میزدند [که مُلک پهناورش از راه جادو مسخر وی شده است]؛ در حالی که سلیمان [دست به جادو نیالود و] کفر نورزید، ولی شیطانصفتانِ [زمان او] همه کفر ورزیدند که به مردم جادوگری میآموختند و [نیز] آنچه را که بر دو فرشته «هاروت» و «ماروت» در بابل(2) الهام شده بود [پیروی کردند]؛ حال آنکه آن دو فرشته چیزی به کسی نمیآموختند، مگر آنکه [قبلاً به طریق اندرز] تصریح میکردند که: ما فقط [وسیله] آزمایش [مردم] هستیم؛ پس [از آنچه آموختهای سوء استفاده و] کفرورزی مکن [و جادوگران را معجزهگر تلقّی ننما. ولی یهودیان] از آن دو فرشته، جادویی میآموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی افکنند؛ و آنان به وسیله آن [جادو] جز به اذن خدا به کسی زیان نمیرساندند و چیزی را میآموختند که به زیان خودشان بود نه به سودشان؛ و مسلّماً دانستهاند هر که خریدار این [جادوها] باشد، در آخرت بهرهای نخواهد داشت؛ کاش میدانستند که در برابر بد بهایی خود را فروختند(3).16
بقره (2)
102
«تلاوت» وقتی با حرف جرِّ «علی» بیاید به معنی «تهمت زدن» است.
بابل شهر قدیمی بوده در بینالنهرین کنار فرات، 88 کیلومتری جنوب بغداد اعلام قرآن.
شادروان مهندس عباس تاج، در مورد این آیه عقیده داشت بعضی از جملات این آیه معترضه است و باید در داخل پرانتز فرض شود. این جملات معترضه داخل پرانتز، برای رفع شبهاتی است که ممکن است به ذهن خواننده برسد و قرائت آن بدون جملههای معترضه، مفهومی صریح و روشن و سرراست دارد، به شرح زیر: واتبعوا ما تتلوا الشیاطین علی ملک سلیمان و ما کفر سلیمان و لکن الشیاطین کفروا یعلمون الناس السحر و ما انزل علی ملکین ببابل هاروت و ماروت و ما یعلمان عن احد حتّی یقولا انما نحن فتنه فلا تکفر فیتعلمون منهما ما یفرقون به بین المرء و زوجه و ما هم بضارین به من احد الا باذن اللّه و یتعلمون ما یضرهم و لا ینفعهم و لقد علموا لمن اشتریه ما له فی الاخرة من خلاق و لبئس ما شروا به انفسهم لو کانوا یعلمون؛ واللّه اعلم.
وَ لَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَيْرٌ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۱۰۳﴾
[و] کاش میدانستند اگر ایمان آورده و با پروا میشدند، پاداشی [که] از جانب خدا [میگرفتند] بهتر بود.16
بقره (2)
103
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْكافِرِينَ عَذابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۰۴﴾
ای ایمانآوردگان! [هنگام تکلّم با پیامبر] نگویید: «راعنا»(1)؛ بگویید: «انظرنا»(2) و [به آیات قرآن] گوش فرا دارید؛ که انکارورزان [و استهزاءکنندگان] مجازاتی دردناک [در انتظار] دارند.16
بقره (2)
104
ما را رعایت کن. ولی همین کلمه در زبان عبری مفهومی استهزاءآمیز دارد. توضیح بیشتر در آیه 46 نساء(4) آمده؛ به زیرنویس آیه 46 نساء(4) هم توجّه فرمایید.
ناظر احوال ما باش.
ما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ اللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿۱۰۵﴾
انکارورزانِ اهلکتاب و مشرکین دوست نمیدارند که خیری از [جانب] صاحباختیارتان بر شما برسد؛ حال آنکه خدا هر که را بخواهد [و شایسته بداند] به رحمت خویش اختصاص دهد(1)، که خدا افزونبخشی بیحدّ دارد.16
بقره (2)
105
به زیرنویس آیه 74 آلعمران(3) توجّه فرمایید.
ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۰۶﴾
هر آیهای را نسخ کنیم یا آن را [از ذهنها] محو نماییم(1)، بهتر از آن یا همانندش را میآوریم(2)؛ مگر ندانستهای که خدا بر هر کاری تواناست؟17
بقره (2)
106
منظور این است که اعلام حکم آن را به تأخیر اندازیم.
به آیه 101 نحل(16) توجه فرمایید.