أَمْ لَكُمْ أَيْمانٌ عَلَيْنا بالِغَةٌ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ إِنَّ لَكُمْ لَما تَحْكُمُونَ ﴿۳۹﴾
یا پیمان مؤکدی تا قیامت با ما دارید که هر چه قضاوت کنید، حق شماست؟565
قلم (68)
39
سَلْهُمْ أَيُّهُمْ بِذلِكَ زَعِيمٌ ﴿۴۰﴾
از آنان بپرس کدامشان بر این [پیمان] ضامنند؛565
قلم (68)
40
أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ فَلْيَأْتُوا بِشُرَكائِهِمْ إِنْ كانُوا صادِقِينَ ﴿۴۱﴾
یا معبودانی دارند که [در قدرت با خدا] شریکند؟ اگر راست میگویند، آنان را معرّفی کنند.565
قلم (68)
41
يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ ﴿۴۲﴾
روزی که بحران و دشواری آشکار شود(1) و شرکورزان به سجود فرا خوانده شوند و قادر [به انجام آن] نیستند،565
قلم (68)
42
معنی تحتاللفظ این عبارت، «دامن از ساق گرفته شود» است، ولی برهنه شدن ساقها اصطلاحی است کنایه از شدّت وخامت کار که در اشعار قدیم عرب به کار میرفته است. مجمعالبیان ذیل این آیه دو نمونه از این اشعار را نقل کرده است؛ آیات 44 نمل(27) و 29 قیامت(75) نیز از همین مقوله است. این اصطلاح از اینجا ناشی میشود که عربها به هنگام تلاش برای گریز از خطر لباس بلندشان را بالا میکشیدند تا مانع حرکت سریعشان نشود، مثل اصطلاح مشابه در فارسی «روزی که باید آستینها را بالا زد» در آیه چون سخن با منکرین معاد است، از قیامت به روزی یاد میشود که برای آنها دشوار است.
خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ ﴿۴۳﴾
- در حالی که دیدگانشان فروافتاده، غبار ذلّت وجودشان را فراگرفته است - و [پیش از این هم در دنیا] در حالی که سلامت بودند، به خضوع [در برابر خدا] دعوت میشدند [و ابا میکردند].566
قلم (68)
43
فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ ﴿۴۴﴾
مرا با تکذیب کنند [گانِ] این سخن واگذار؛ به تدریج آنان را از جایی که گمان نمیبرند، به دام میاندازیم(1)،566
قلم (68)
44
به آیه 54 آلعمران(3) توجّه فرمایید.
وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ ﴿۴۵﴾
و مهلتشان میدهم(1)؛ که تدبیر من محکم [و حسابشده] است.566
قلم (68)
45
به آیه 178 آلعمران(3) توجّه فرمایید.
أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ ﴿۴۶﴾
مگر از آنان پاداش [رسالت] خواستهای که زیر غرامت[ش] گرانبارند؟!566
قلم (68)
46
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ ﴿۴۷﴾
یا از عالم غیب آگاهند و [خبرهای نهان را] یادداشت میکنند؟566
قلم (68)
47
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادى وَ هُوَ مَكْظُومٌ ﴿۴۸﴾
برای حکم صاحباختیارت پایداری کن و همچون «همدم ماهی»(1)، [کم ظرفیت و شتابزده] مباش(2)، آنگاه که اندوهزده [در شکم ماهی] ندا درداد(3).566
قلم (68)
48
منظور از «قرین ماهی»، یونس است؛ وجه این تسمیه از آیات 139-144 صافات(37) روشن میشود.
برای توجیه افزوده، به آیه 87 انبیاء(21) توجّه فرمایید.
متن ندای او و اجابت آن را در آیات 87 و 88 انبیاء(21) ملاحظه فرمایید.