إِنَّ هذا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكْفِلْنِيها وَ عَزَّنِي فِي الْخِطابِ ﴿۲۳﴾
[آنگاه یکی از آن دو گفت:] این برادر من است؛ او نود و نُه میش دارد و من فقط یک میش دارم؛ ولی اصرار دارد که این یکی را هم به من واگذار و در بیان [خود نیز] با من تندی کرده است.454
ص (38)
23
قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِلى نِعاجِهِ وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَلِيلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ ﴿۲۴﴾
[داود] گفت: مسلّماً او با خواستنِ میش تو [برای ضمیمه کردن] به میشهای خودش، بر تو ستم کرده است؛ و بیشتر همکاران در حق یکدیگر تعدی میکنند، جز مؤمنانِ نیکرفتار که جدا نادرند؛ داود [که بدون خواستن توضیح از طرف دیگر دعوا، حکم کرده بود] متوجّه شد که امتحانش کردهایم، آنگاه از صاحباختیارش آمرزش خواست و خاضعانه به زمین افتاد و [به درگاه خدا(1)] بازگشت.454
ص (38)
24
برای توجیه افزوده، به بخش پایانی آیه 88 هود(11) توجّه فرمایید.
فَغَفَرْنا لَهُ ذلِكَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى وَ حُسْنَ مَآبٍ ﴿۲۵﴾
آنگاه آن [لغزش] را بر او بخشیدیم که او نزد ما، تقرّب و بازگشت نیکو داشت(1).454
ص (38)
25
بعضی از مفسّران در تفسیر 3 آیه اخیر مطالبی نقل کردهاند که دور از شأن پیامبر والامقامی مثل داود است؛ و سایر تفاسیر مثل المیزان، نمونه، روحالمعانی، تفسیر کبیر، اضواء البیان، ابن کثیر و فیظلال آنها را مردود و غیرقابلقبول دانستهاند.
يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ ﴿۲۶﴾
ای داود، تو را در [حکومتِ] این سرزمین جانشین [قدرتمندان پیشین(1)] کردیم، پس میان مردم به حق داوری کن و پیرو هوای نفس مباش، که از راه خدا به بیراههات میکشد؛ مسلّماً آنان که راه خدا را گم کنند، به سزای آنکه روز حساب را از یاد بردهاند، مجازاتی سخت [در انتظار] دارند.454
ص (38)
26
از نظر معنی و مفهوم «خلیفة فی الارض» و توجیه افزوده، به آیه 74 اعراف(7) توجّه فرمایید.
وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلاً ذلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ ﴿۲۷﴾
آسمان و زمین و مابین آنها را بیهوده نیافریدهایم؛ این گمان انکارورزان است(1)؛ وای بر آنها از آتش [دوزخ]455
ص (38)
27
و گمان موحدان، درست برعکس است به آیه 191 آلعمران(3) توجه فرمایید.
أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ ﴿۲۸﴾
مگر ممکن است با مؤمنانِ نیکرفتار مثل تبهکاران در زمین رفتار کنیم؟ یا پرواپیشگان را مانند بزهکاران به حساب آوریم(1)؟455
ص (38)
28
مفهوم آیه به بیان دیگر در آیات 18 سجده(32) ، 21 جاثیه(45) ، 20 حشر(59) و 35 قلم(68) آمده است.
كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ ﴿۲۹﴾
کتابی است مبارک که بر تو نازل کردهایم تا در آیاتش تدبّر کنند و خردمندان پند پذیرند.455
ص (38)
29
وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۳۰﴾
و سلیمان را به داود بخشیدیم؛ نیکوبندهای بود؛ همواره [به درگاه ما] بازمیگشت.455
ص (38)
30
إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِناتُ الْجِيادُ ﴿۳۱﴾
[به یاد آر] آنگاه که عصرگاهان اسبانی چابک(1) و تیزتک(2) بر او عرضه شد،455
ص (38)
31
صافِنات : جمع صافِنَه و آن اسبی است که بر دو پا و یک دست خود ایستاده و نوک دست دیگر را بر زمین بگذارد، که نشانه اسب خوب و چابک است.
جیاد : جمع جواد: اسبان تندرو.
فَقالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوارَتْ بِالْحِجابِ ﴿۳۲﴾
[سلیمان سرگرم تماشای اسبان شد] آنگاه گفت: به راستی که دوستی این اسبان، مرا از یاد پروردگارم غافل کرد(1) تا آنکه خورشید در پرده افق پنهان شد.455
ص (38)
32
سلیمان بر حسب عادت و همانگونه که باید، در برابر هر نعمتی به یاد پروردگارش میافتاد و شکر نعمت او را به جای میآورد؛ به آیات 15 و 19 و 40 نمل(27) توجّه فرمایید. در همین رابطه آیه 11 ضحی(93) را نیز ملاحظه فرمایید.