النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُهاجِرِينَ إِلاَّ أَنْ تَفْعَلُوا إِلى أَوْلِيائِكُمْ مَعْرُوفاً كانَ ذلِكَ فِي الْكِتابِ مَسْطُوراً ﴿۶﴾
پیامبر به مؤمنان از خودشان نزدیکتر و دلسوزتر(1) است و همسران او [در حکم] مادران آنان هستند؛ و در کتاب خدا، خویشاوندان نسبت به مؤمنین و مهاجرین [در مورد نیکی و انفاق] سزاوارترند، مگر اینکه بخواهید به [پارهای از] دوستان خود احسان شایستهای کنید، این [حکم] در کتاب مقرّر شده است.418
احزاب (33)
6
"واژه «أولی بـ » دو بار در این آیه بکار رفته است. «النَّبِیُّ أَولی بِالمُؤمِنِینَ مِن أَنفُسِهِم» به مفهوم نزدیکی، دلسوزی شدید و حمایت پیامبر (ص) از مؤمنان است، همانطور که در ادامه آیه نقش مادرانه و حمایت همسران پیامبر نسبت به مؤمنان و نیز اولویتِ حمایت مؤمنان از خویشاوندانِ خویش بیان شده است. این مضمون در آیه 128 توبه(9) با ویژگی «رؤوف و رحیم» برای پیامبر نسبت به مؤمنان، در آیه 75 انفال(8) در مورد اولویت خویشاوندان، و نیز در آیه 68 آلعمران(3) در مورد نزدیکی و الفت پیامبر و مؤمنان نسبت به ابراهیم نبی (ع) آمده است."
وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثاقَهُمْ وَ مِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً ﴿۷﴾
به یاد آر آنگاه که از تو و [سایر] پیامبران [به خصوص] نوح و ابراهیم و موسی و عیسی فرزند مریم پیمان گرفتیم(1) [که در راه انجام وظایف رسالت، پایدار و شکیبا باشید]، و از همه آنان پیمان محکمی گرفتیم.419
احزاب (33)
7
اشاره به دستور قاطعی است که در آیه 35 سوره احقاف(46) آمده است: فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ. علاّمه طباطبائی ضمن اشاره به آیه 81 آلعمران(3) عقیده دارد که این میثاق، وحدت کلمه و عدم اختلاف در آن است؛ واللّه اعلم.
لِيَسْئَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَ أَعَدَّ لِلْكافِرِينَ عَذاباً أَلِيماً ﴿۸﴾
تا [خدا] صداقت راستگویان [از امّتهای پیامبران] را بازپرسد(1)، و برای انکارورزان مجازاتی دردناک آماده کرده است.419
احزاب (33)
8
برای توجیه افزوده، به آیات 6 و 7 اعراف(7) توجّه فرمایید.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيراً ﴿۹﴾
ای ایمانآوردگان، نعمت خدای را بر خود به یاد آورید، در آن هنگام که سپاهیانی [از قبایل عرب] بر شما تاختند و ما تندبادی [سخت] و سپاهیانی [از فرشتگان] که آنان را نمیدیدید، به مقابله آنان فرستادیم(1)؛ و خدا همواره به آنچه میکنید بیناست؛419
احزاب (33)
9
اشاره به جنگ احزاب است که قبایل مختلف عرب در سال پنجم هجری به تحریک و کمکهای مالی یهودیان مدینه متحد شدند و برای جنگ با مسلمانان و از میان برداشتن پیامبر عازم مدینه شدند. وقتی خبر توطئه آنان رسید، به دستور پیامبر اطراف شهر خندق حفر گردید تا دشمن قادر به ورود به شهر نباشد؛ لذا این جنگ به جنگ خندق نیز معروف شده است. پس از آنکه دشمن بیست روز پشت خندقها موضع گرفته بود، در یک شب طوفانی باد سختی وزید و خیمههای آنان را در هم کوبید. فردای آن شب با به جای گذاشتن بخشی از اموالشان، وحشتزده و بدون اخذ نتیجه بازگشتند. در همین جنگ بود که عمروبن عبدود پهلوان نامی عرب در یک نبرد تن به تن با حضرت امیر علیع کشته شد و این امر در تضعیف روحیه دشمن تأثیر عمیقی داشت. جنگ احزاب نیز مانند همه جنگهای پیامبر(ص) دفاعی بود؛ به آیه 190 بقره(2) و نیز آیات 8 و 9 ممتحنه(60) توجّه فرمایید.
إِذْ جاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا ﴿۱۰﴾
آنگاه که از فراز و نشیب [شهرِ] شما، بر شما هجوم آوردند(1) و چشمها [از وحشت] خیره مانده و جانها به گلوگاه رسیده بود و [پارهای از شما] نسبت به خدا گمانهایی [نادرست] میبردید(2).419
احزاب (33)
10
در این یورش، مکیان از جنوب و قبایل بنیاسد، بنیسُلیم، بنیاشجع و بنیفزاره از شمال و نواحی دیگر به سوی مدینه تاخته بودند.
شبیه موردی که در جنگ احد برای بعضی از لشگریان پیش آمد و در آیه 154 آلعمران(3) به آن اشاره شده است.
هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَدِيداً ﴿۱۱﴾
آنجا [بود که] مؤمنان مورد آزمایش قرار گرفتند و [پارهای از آنان از بیم دشمنان] به سختی پریشان خاطر شدند.419
احزاب (33)
11
وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً ﴿۱۲﴾
و آنگاه که دورویان و بیماردلان میگفتند: وعدههای [پیروزی] خدا و رسولش فریبی بیش نبود(1)؛419
احزاب (33)
12
از مقایسه این آیه با آیه 22 احزاب(همین سوره) ، دو زاویه برخورد متمایز دورویان و مؤمنین ثابت قدم، در برابر امری واحد به روشنی مشاهده میشود.
وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلاَّ فِراراً ﴿۱۳﴾
و آنگاه که گروهی از آنان گفتند: ای مردم مدینه(1)، اینجا جای درنگ نیست، [به شهر] بازگردید؛ و گروهی از آنان هم از پیامبر اجازه [بازگشت] میخواستند و میگفتند: خانههای ما بیحفاظ است؛ در حالی که بیحفاظ نبود، و تنها قصد فرار داشتند.419
احزاب (33)
13
یثرب نام قدیمی مدینه است.
وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطارِها ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْها وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلاَّ يَسِيراً ﴿۱۴﴾
اگر از اطراف شهر مورد هجوم قرار میگرفتند و از آنان درخواست میشد که به شرک و بیایمانی بازگردند، بر [پذیرشِ] آن [فتنه(1)] جز زمانِ اندکی درنگ نمیکردند.419
احزاب (33)
14
منظور از فتنه که به تعبیر قرآن سختتر از کشتن اشد من القتل، 191 بقره(2) و بزرگتر از کشتن (اکبر من القتل، 217 بقره(2)) است، همان سلب اختیار و آزادی مردم برای انتخاب دین و راه و رسم زندگی است که منتهی به تسلّط ستمگران و اخراج مخالفان از شهر و دیار میگردد. به آیات 217 بقره(2) و 10 عنکبوت(29) توجه فرمایید.
وَ لَقَدْ كانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الْأَدْبارَ وَ كانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُلاً ﴿۱۵﴾
در حالی که قبل از این با خدا عهد بسته بودند که [در جنگ] به عقب بازنگردند؛ و پیمان خدا همواره بازخواست دارد.419
احزاب (33)
15