إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ ﴿۲۳﴾
و به صاحباختیار خویش توجّه دارند(1)؛578
قیامت (75)
23
وضع افرادی که نقطه مقابل آنان هستند، از این جهت در آیه 15 مطففین(83) آمده است.
وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ ﴿۲۴﴾
و چهرههایی هم در آن روز گرفته است،578
قیامت (75)
24
تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ ﴿۲۵﴾
و میدانند که رفتار کمرشکنی با آنان خواهد شد.578
قیامت (75)
25
كَلاَّ إِذا بَلَغَتِ التَّراقِيَ ﴿۲۶﴾
هشدار! آنگاه که [جانها] به گلوگاه(1) رسد،578
قیامت (75)
26
تراقی: جمع ترقوه: استخوانهای اطراف گردن.
وَ قِيلَ مَنْ راقٍ ﴿۲۷﴾
و گفته شود: نجاتدهنده(1) کیست؟578
قیامت (75)
27
راق: در اصل راقی بوده اسم فاعل و معنی این فعل در اصل شفا دادن از طریق سحر و افسون است.
وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ ﴿۲۸﴾
و یقین کند که [هنگام] فراق است،578
قیامت (75)
28
وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿۲۹﴾
آنگاه حالات سخت و بحرانی فرا رسد(1)،578
قیامت (75)
29
معنی تحتاللفظ آن «ساقهای پا به هم پیچد» است، ولی بیشتر مفسّران گفتهاند: این جمله کنایه از افزوده شدن رنجی بر رنج دیگر است، و گفتهاند یکی از معانی «ساق» در لغت عرب سختی و بلای شدید است. ابوالفتوح رازی در تأیید این نظر دو بیت شعر از اشعار قدیم عرب را شاهد مثال آورده. مجمعالبیان در تأیید این نظر گفته است: «قامت الحرب علی ساق» به معنی جنگ شدّت گرفت میباشد. در نهایه آمده است: «کشف الساق» مَثَل است برای شدّت امر.
إِلى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ ﴿۳۰﴾
آن روز مسیر و سرانجام [همه] به سوی صاحباختیار توست.578
قیامت (75)
30
فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى ﴿۳۱﴾
[وای بر آن که] نه تصدیق کرد و نه توجّه،578
قیامت (75)
31
وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى ﴿۳۲﴾
بلکه دروغ شمرد و روی برتافت(1)،578
قیامت (75)
32
به آیه 48 طه(20) توجّه فرمایید.