فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً ﴿۶﴾
مباد خود را از اندوه نقش آنان اگر این سخن [حکیمانه] را باور ندارند، به هلاکت اندازی(1).294
کهف (18)
6
«لَعَلَّ» در اینجا معنی نهی میدهد، بخش پایانی آیه 68 مائده(5) و نیمه دوّم آیه 8 فاطر(35) مؤید آن است؛ آیات 103 یوسف(12) و 2 طه(20) به گونهای دیگر آن را تأیید میکنند. ضمناً در این آیه، جابجایی کلمه «أسَفا» همراه با شیوایی کلام دیده میشود. در مورد جابجایی کلمات در قرآن، آیه 142 اعراف(7) و زیرنویس مربوطه را ملاحظه فرمایید.
إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً ﴿۷﴾
ما آنچه روی زمین است زیوری برای آن قرار دادهایم، تا [به وسیله جاذبهاش] مردم را بیازماییم(1) که کدام یک در عمل بهترند.294
کهف (18)
7
برای توجیه افزوده، به آیه 14 آلعمران(3) توجّه فرمایید.
وَ إِنَّا لَجاعِلُونَ ما عَلَيْها صَعِيداً جُرُزاً ﴿۸﴾
و [سرانجام] هر چه روی زمین است به صورت خاکی خشک و بیگیاه درمیآوریم.294
کهف (18)
8
أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً ﴿۹﴾
مگر پنداشتهای که اصحاب کهف(1) و سنگ نبشته(2) که از جمله نشانههای ما [بودند]، شگفت آورند؟!294
کهف (18)
9
کهف به معنای غار وسیع است و بر غارهای کوچک مثل غار حراء اطلاق نمیشود.
غالب مفسّران گفتهاند: نام افراد اصحاب کهف را بعدها بر دیوار مدخل غار به یادبود نوشتند و منظور از «رقیم» همین است.
إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقالُوا رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ هَيِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً ﴿۱۰﴾
آنگاه که آن جوانمردان [از هماهنگی با ستمگران سر باز زدند و] به غار پناه بردند و گفتند: صاحباختیارا، از جانب خویش رحمتی به ما ارزانی دار و رهیافتی برای ما از کارمان آماده کن.294
کهف (18)
10
فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَداً ﴿۱۱﴾
تا چندین سال(1) در غار بر گوشهاشان [پرده] زدیم [و به خوابی عمیق فرو رفتند]؛294
کهف (18)
11
مقدار مشخّص آن را در آیه 25 کهف(همین سوره) ملاحظه فرمایید.
ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصى لِما لَبِثُوا أَمَداً ﴿۱۲﴾
آنگاه بیدارشان کردیم تا بدانیم کدام یک از دو گروه، مدّت خوابشان را [درست] حساب کرده است(1).294
کهف (18)
12
به آیه 19 کهف(همین سوره) توجّه فرمایید (بعضی از آنها گفتند: خواب ما کمتر از یک روز و بعضی گفتند: خدا میداند چقدر طول کشیده است).
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدىً ﴿۱۳﴾
داستانشان را همانگونه که بود بر تو بازگو میکنیم؛ آنان جوانمردانی بودند که به صاحباختیارشان ایمان آوردند [و از محیط شرک دست به هجرت زدند]، ما نیز بر هدایتشان افزودیم(1).294
کهف (18)
13
این افزایش هدایت، قانون کلی و عمومی است؛ به آیه 17 محمّد(47) توجّه فرمایید.
وَ رَبَطْنا عَلى قُلُوبِهِمْ إِذْ قامُوا فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً ﴿۱۴﴾
و چون به پا خاستند، بر آنان قوت قلب بخشیدیم(1) که گفتند: صاحباختیار ما [همان] صاحباختیار آسمانها و زمین است [نه آنان که چندصباحی بر اسب قدرت نشستهاند]، هرگز غیر او معبودی را [به نیایش] نخواهیم خواند، که در آن صورت سخنی دور از حق گفتهایم.294
کهف (18)
14
مصداقهای دیگر از قانون کلی را در آیات 11 و 12 انفال(8) و 10 قصص(28) ملاحظه فرمایید.
هؤُلاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْ لا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً ﴿۱۵﴾
این قوم ما که غیر او را معبودان [خود] گرفتهاند، چرا هیچ دلیل روشنی بر [اصالت] معبودانشان نمیآورند(1)؟ کیست ستمکارتر از آن که دروغ به خدا نسبت دهد(2)؟294
کهف (18)
15
همین معنی و مفهوم در آیات 4 احقاف(46) و 40 فاطر(35) آمده است.
سرانجام کارشان را در آیه 18 هود(11) ملاحظه فرمایید.