يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاَّ غُرُوراً ﴿۱۲۰﴾
[شیطان] انسانها را وعده میدهد و به آرزوهای باطل میافکند؛ و جز فریب به آنان وعده نمیدهد(1)؛97
نساء (4)
120
به آیه 39 نور(24) توجّه فرمایید.
أُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ لا يَجِدُونَ عَنْها مَحِيصاً ﴿۱۲۱﴾
آنان جایگاهشان دوزخ است و راه گریزی از آن نمییابند.97
نساء (4)
121
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِيلاً ﴿۱۲۲﴾
مؤمنانِ نیکرفتار را در باغهایی از [بهشت] وارد میکنیم که نهرها در دامن آن جاری است و جاودانه در آن به سر برند؛ خدا [آن را] به درستی وعده داده است(1)؛ و راست گفتارتر از خدا کیست؟98
نساء (4)
122
عبارت «وَعدَ اللّه حَقًّا» مخفف عبارت «وَعَدَ اللّه وَعدا حَقًّا» است. این عبارت در آیات 4 یونس(10) و 9 لقمان(31) نیز آمده است.
لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ وَ لا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً ﴿۱۲۳﴾
[نتیجه کار] بسته به خواست و آرزوهای شما(1) و اهلکتاب نیست(2)؛ هر که مرتکب عمل بدی شود، به آن جزا داده خواهد شد و در برابر خدا برای خود کارساز و یاوری نخواهد یافت.98
نساء (4)
123
به آیات 111 بقره(2) ، 35 سبأ(34) و 29 انعام(6) توجّه فرمایید. ضمناً «امانی» جمع «أمنیه» است.
مواردی از خواست و آرزوهای اهلکتاب را در آیات 111 و 135 بقره(2) و 18 مائده(5) ملاحظه فرمایید.
وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقِيراً ﴿۱۲۴﴾
آنان که در حال داشتن ایمان، نیکوکاری کنند، چه مرد و چه زن، راهی بهشت خواهند شد و مورد کمترین ظلمی قرار نمیگیرند.98
نساء (4)
124
وَ مَنْ أَحْسَنُ دِيناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِيمَ خَلِيلاً ﴿۱۲۵﴾
از لحاظ دین [داری] چه کسی بهتر است از آن که وجود خود را تسلیم خدا کرده است و نیکوکار(1) و پیرو آیین ابراهیم که حقگرا بود، باشد؛ و خدا ابراهیم را به دوستی خود برگزید.98
نساء (4)
125
به آیه 22 لقمان(31) توجّه فرمایید.
وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطاً ﴿۱۲۶﴾
هر چه در آسمانها و زمین است متعلّق به خداست؛ و خدا بر هر چیزی احاطه دارد.98
نساء (4)
126
وَ يَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّساءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ فِي يَتامَى النِّساءِ اللاَّتِي لا تُؤْتُونَهُنَّ ما كُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدانِ وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْيَتامى بِالْقِسْطِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِهِ عَلِيماً ﴿۱۲۷﴾
از تو درباره زنان نظر میخواهند؛ بگو: خدا در مورد آنان برای شما نظر میدهد، و نیز در مورد مطالبی [در این زمینه] که در قرآن بر شما تلاوت میشود(1)، [به خصوص] در مورد دختران یتیمی(2) که مهریه و میراث مقرّرشان را نمیپردازید و تمایل به ازدواج آنان دارید(3) و نیز در مورد کودکان تحت فشار و مقهور، و اینکه با یتیمان [به طور کلی] به عدالت رفتار کنید(4)؛ و [آگاه باشید که] هر اقدام نیکویی به عمل آورید، خدا از آن آگاه است.98
نساء (4)
127
در آیات 3 به بعد و نیز آیات 128-130 نساء(همین سوره) و همچنین حدود 20 آیه مختلف در سوره بقره(2).
یتامی النساء از باب اضافه صفت به موصوف است.
«ترغبون» اگر با «الی یا فی» متعدی شود، به معنای تمایل است، و اگر با «عن» متعدی شود، به معنی عدم تمایل است؛ در این آیه هیچ یک از این حروف وجود ندارد، ولی این آیه متعرض همان مسألهای است که در آیه 3 نساء(همین سوره) مطرح شده و هشدار میدهد که تمایل شما به ازدواج با دختر یتیم، مجوزی برای تصاحب اموالش نیست؛ لذا در اینجا باید گفت: «الی» در تقدیر است؛ به زیرنویس اوّل آیه 3 سوره نساء(همین سوره) هم توجّه فرمایید.
به آیات 220 بقره(2) و 9 ضحی(93) توجّه فرمایید.
وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً ﴿۱۲۸﴾
اگر زنی از بیتوجهی و رویگردانی شوهرش ترس داشت، ایرادی بر آنان نیست که [با پارهای گذشتها] میان خود به گونهای آشتی و سازش برقرار کنند؛ که سازش [با گذشت از برخی از حقوق] بهتر [از جدایی] است؛ نفوس در معرض بخل [و فرومایگی] قرار گرفته است [که اختلاف به سازش نمیانجامد(1)]؛ و اگر نیکویی و پروا کنید، محقّقاً خدا از آنچه میکنید آگاه است.99
نساء (4)
128
به بخش انتهایی آیه 9 حشر(59) توجّه فرمایید.
وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً ﴿۱۲۹﴾
هرگز نمیتوانید میان زنان [از همه جهات] به عدالت رفتار کنید، هرچند که مصرّ باشید؛ پس [لااقل از یکی] به تمامی دوری نکنید که او را بلاتکلیف رها سازید(1)؛ و اگر سازش و پرهیزکاری کنید، [بدانید که] خدا آمرزگاری است مهربان.99
نساء (4)
129
فعل «وذر» به معنی ترک کردن و رها کردن چیزی است و فقط در صیغه مضارع و امر استعمال دارد و در مواردی که به فعل ماضی نیاز باشد از فعل «ت ر ک» استفاده میشود.