قالُوا يا مُوسى إِنَّ فِيها قَوْماً جَبَّارِينَ وَ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها حَتَّى يَخْرُجُوا مِنْها فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْها فَإِنَّا داخِلُونَ ﴿۲۲﴾
گفتند: ای موسی، در آن سرزمین گروهی خودکامه هستند که تا بیرون نروند، هرگز به آن درنیاییم؛ و اگر بیرون رفتند، وارد خواهیم شد.
سوره مائده (5) آیه 22
صفحه
111
سوره
مائده (5)
آیه
22
قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۲۳﴾
دو تن از مردان خداترس که خدا بر آنان اِنعام کرده بود گفتند: شما از دروازه شهر بر آنان وارد شوید، همین که به شهر درآیید، پیروز خواهید شد؛ اگر ایمان دارید، تنها بر خدا توکل کنید(1) [و نهراسید].
سوره مائده (5) آیه 23
صفحه
111
سوره
مائده (5)
آیه
23
1
برای روشن شدن معنی و مفهوم «توکل» به زیرنویس دوّم آیه 122 آلعمران(3) و عبارت قرآنی مربوط مراجعه فرمایید.
قالُوا يا مُوسى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما دامُوا فِيها فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ ﴿۲۴﴾
گفتند: ای موسی(1)، مادامی که آنان در آنجا هستند هرگز ما قدم به آن سرزمین نخواهیم گذاشت؛ تو و صاحباختیارت بروید [با آنان] بجنگید، ما همین جا نشستهایم.
سوره مائده (5) آیه 24
صفحه
112
سوره
مائده (5)
آیه
24
1
«موسی» از نظر لغوی مترداف «موشه» در عبری به معنی «از آب گرفته» است.
قالَ رَبِّ إِنِّي لا أَمْلِكُ إِلاَّ نَفْسِي وَ أَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ ﴿۲۵﴾
[آنگاه] موسی گفت: صاحباختیارا، من جز بر خودم و برادرم تسلطی ندارم؛ میان ما و این منحرفان جدایی انداز.
سوره مائده (5) آیه 25
صفحه
112
سوره
مائده (5)
آیه
25
قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ ﴿۲۶﴾
[خدا] گفت: [ورود به] آن سرزمین تا چهل سال بر آنان ممنوع گردید و [در این مدّت] در بیابان سرگردان خواهند بود؛ بر این منحرفان افسوس مخور.
سوره مائده (5) آیه 26
صفحه
112
سوره
مائده (5)
آیه
26
وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ﴿۲۷﴾
داستان دو فرزند آدم را به درستی برایشان بازگو که چون قربانی ای نذر کردند، از یکی پذیرفته شد و از دیگری [که پرهیزکار نبود] پذیرفته نشد(1)؛ [به انگیزه حسادت] گفت: تو را میکشم؛ پاسخ داد: [گناه از من نیست] خدا فقط از پرواپیشگان میپذیرد.
سوره مائده (5) آیه 27
صفحه
112
سوره
مائده (5)
آیه
27
1
در مورد کم و کیف اقدامی که کردند و اینکه چگونه روشن شد عملِ یکی در پیشگاه پروردگار قبول شده و عملِ دیگری قبول نشده، در قرآن هیچ توضیحی نیامده است.
لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ ﴿۲۸﴾
اگر دست به کشتن من بگشایی، من به کشتن تو دست نخواهم زد، که از خدای صاحباختیار جهانیان ترس دارم.
سوره مائده (5) آیه 28
صفحه
112
سوره
مائده (5)
آیه
28
إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَ إِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمِينَ ﴿۲۹﴾
میخواهم به وبال گناه [قتل] من و گناه [بیپروایی] خودت گرفتار آیی و دوزخی گردی؛ جزای ستمگران همین است.
سوره مائده (5) آیه 29
صفحه
112
سوره
مائده (5)
آیه
29
فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرِينَ ﴿۳۰﴾
[هوای] نفس، کشتن برادر را در نظرش [موجّه] جلوه داد و او را به قتل رساند و زیانکار شد.
سوره مائده (5) آیه 30
صفحه
112
سوره
مائده (5)
آیه
30
فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوارِي سَوْأَةَ أَخِيهِ قالَ يا وَيْلَتى أَ عَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ فَأُوارِيَ سَوْأَةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ ﴿۳۱﴾
آنگاه خدا زاغی برانگیخت که در زمین کند و کاو میکرد، تا به وی نشان دهد که چگونه جسد برادرش را پنهان سازد؛ [قابیل با خود(1)] گفت: وای بر من، آیا ناتوان بودم از اینکه مثل این زاغ باشم تا جسد برادرم را به خاک سپارم! آنگاه [به سختی] پشیمان شد؛
سوره مائده (5) آیه 31
صفحه
112
سوره
مائده (5)
آیه
31
1
اسامی این دو برادر در قرآن نیامده، ولی تورات آنان را به اسامی هابیل و «قائن» معرّفی کرده و در منابع اسلامی اسامی آنان هابیل و «قابیل» آمده است.