وَ إِذْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ الْفُرْقانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿۵۳﴾
[به یاد آرید] آنگاه که به موسی کتاب و معیار تمیز [حق از باطل] عطا کردیم، بسا که هدایت یابید؛8
بقره (2)
53
وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۵۴﴾
و زمانی را که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من، شما با گرفتن گوساله [به خدایی(1)] بر خویش ستم کردید، اکنون به درگاه آفریدگار خود بازآیید و [هوای] نفس خود را بکشید(2)؛ که این [کار] نزد آفریدگارتان ستودهتر است؛ [چون پذیرفتید] خدا هم [به رحمت خود] بر شما بازگشت؛ که او بازپذیر و مهربان است؛8
بقره (2)
54
برای توجیه افزوده، به آیه 88 طه(20) توجّه فرمایید؛ ضمناً جنس مجسّمه گوساله را در آیه 148 اعراف(7) ملاحظه فرمایید.
آیات 243 بقره(همین سوره) و 66 نساء(4) را ملاحظه نمایید. همچنین در مورد اثرات فاجعه بار پیروی از هوای نفس به آیات 30 مائده(5) ، 18 یوسف(12) و 43 فرقان(25) مراجعه فرمایید. لازم به یادآوری است که عموم مفسّران و مترجمان، این بخش از آیه را این گونه بیان کردهاند: «خود را بکشید یا یکدیگر را بکشید» و بعضی از تفاسیر اضافه کردهاند که به موجب این دستور، هفتادهزار نفر کشته شدند. ولی تفسیر پرتوی از قرآن در قول دوّم خود گفته است: «نفس سرکش خود را بکشید». تفسیر قاضی بیضاوی و چند تفسیر دیگر نیز همین نظر را دادهاند. برای بحث کامل در این مورد، با تفصیل و استدلالات قرآنی، به مقاله مندرج در شماره 36 فصلنامه بینات (زمستان 81) به قلم همین نویسنده، تحت عنوان «بررسی یک نقد در مورد ترجمه قرآن مبین» مراجعه فرمایید.
وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ﴿۵۵﴾
و زمانی را که گفتید: ای موسی، هرگز [دعوی] تو را باور نخواهیم کرد، مگر اینکه خدا را آشکارا ببینیم(1) و [به گناه آن] صاعقه شما را فرا گرفت(2)، در حالی که مشاهده میکردید.8
بقره (2)
55
این جریان به بیان دیگر در آیه 153 نساء(4) آمده است.
آنها گروه هفتادنفری بودند که موسی همراه خود به وعدهگاه کوه طور برد و در آیه 155 اعراف(7) آمده است.
ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۵۶﴾
سپس [به درخواست موسی(1)] شما را پس از مرگتان برانگیختیم، بسا که سپاسگزار شوید؛8
بقره (2)
56
برای توجیه افزوده و توضیح بیشتر، به آیه 155 اعراف(7) توجّه فرمایید.
وَ ظَلَّلْنا عَلَيْكُمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۵۷﴾
و ابر را بر شما سایه گستر کردیم و [برای تغذیه] شما نعمتی گیاهی و نعمتی از گوشت پرندگان مقرّر داشتیم؛ [و گفتیم] از نعمتهای پاکیزه که روزی شما کردهایم بخورید؛ ولی آنان [با ناسپاسی و نافرمانی] بر ما ستمی نکردند، بلکه در حق خویش ستم میکردند.8
بقره (2)
57
وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطاياكُمْ وَ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ ﴿۵۸﴾
[به یاد آرید] آنگاه(1) که گفتیم: به این شهر(2) وارد شوید و از [نعمتهای] آن از هر جا که خواهید، فراوان و گوارا بخورید و با خضوع و فروتنی(3) از دروازه وارد شوید و بگویید: [خدایا، درخواست ما] آمرزش است، تا گناهانتان را بیامرزیم؛ و [البته] بر [پاداش] نیکوکاران خواهیم افزود.9
بقره (2)
58
«اذ» در اینجا و موارد فراوان دیگر در قرآن مفعولٌ به فعل محذوفی مانند «اذکر» یا «اذکرو» میباشد.
«قریه» در آیات قرآن غالبا به معنی شهر است؛ دو آیه 77 و 82 کهف(18) را از نظر به کار رفتن دو کلمه «قریه» و «مدینه» در مورد یک موضوع واحد، با یکدیگر مقایسه فرمایید؛ ضمناً تفسیر المنار هم ذیل این آیه گفته است که منظور از قریه شهر است.
«سُجّد» جمع «ساجد» است.
فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ ﴿۵۹﴾
ولی ستمگران سخنی به کار بردند غیر از آنچه که به آنان گفته شده بود(1)؛ ما هم به کیفر انحرافشان، بلایی از آسمان بر ستمگران فرو فرستادیم.9
بقره (2)
59
قرآن در مورد این تغییر در کلام، توضیحی نداده است؛ بعضی از مفسّران گفتهاند به جای آن کلام استهزاءآمیزی میگفتند.
وَ إِذِ اسْتَسْقى مُوسى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ كُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ﴿۶۰﴾
و چون [باز به صحرا رسیدند] موسی برای قومش جویای آب شد، به او گفتیم: چوبدست(1) خود را بر آن سنگ بزن! آنگاه دوازده چشمه از آن جاری شد و هر تیره آبشخور خویش را شناخت؛ [به آنها خطاب کردیم:] از روزی الهی بخورید و بیاشامید و در زمین تبهکارانه سرکشی نکنید؛9
بقره (2)
60
«عصا» در زبان عربی به معنی چوبدستی است. آنچه در زبان فارسی به آن عصا میگویند در زبان عربی «مِنسَأه» نامیده میشود و یکبار در آیه 14 سبأ(34) آمده است.
وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها قالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَكُمْ ما سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ ﴿۶۱﴾
و آنگاه که گفتید: ای موسی(1)، هرگز نمیتوانیم با یک نوع غذا سر کنیم، از صاحباختیارت بخواه تا از روییدنیهای زمین از [قبیل] سبزی، خیار، گندم، عدس و پیاز برای ما برویاند؛ [موسی] گفت: آیا خوراک پستتر را به غذای بهتری [که دارید] ترجیح میدهید؟ پس، [از زندگی آزاد در دامن طبیعت] به شهری منتقل شوید که هرچه درخواست کردهاید هست؛ [ولی باید مانند گذشته به خدمت دیگران تن دردهید] و [سرنوشت] ذلّت و درماندگی بر آنان مقرّر شد و به خشم خدا گرفتار شدند؛ زیرا که آیات خدا را انکار میکردند و پیامبران را به ناحق میکشتند؛ این به سبب نافرمانی و تجاوزشان بود.9
بقره (2)
61
آیه به وضوح نشان میدهد که مردم معاصر انبیاء برای ایشان القاب و عناوین نساختند و بسادگی آنان را مخاطب قرار میدادند؛ القاب و عناوین را بعدها برای شخصیتها ساختند.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ النَّصارى وَ الصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۶۲﴾
[از میان] کسانی که [به آیین اسلام] ایمان آوردهاند و نیز یهودیان و مسیحیان و صابئان(1)، کسانی که به خدا و روز واپسین باور دارند و به شایستگی عمل کنند، پاداش آنان نزد صاحباختیارشان محفوظ است؛ و ترس و اندوهی نخواهند داشت(2).10
بقره (2)
62
سیاق آیه حاکی است که آنها گروهی خداپرست بودند که عرب در آن زمان آنها را میشناخته است. استاد خرمشاهی در کتاب قرآن پژوهی به نقل از دایره المعارف اسلام و دایره المعارف ادیان هر دو به انگلیسی گفته است: «گروهی از اهلکتاب بودند که یحیی را پیامبر خود میدانستند و در بینالنهرین سکونت داشتند». طبق آخرین تحقیقات که در کتاب بیست مقاله تقیزاده از انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب صفحه 503 آمده است، گروهی بودهاند که پیامبران بنیاسرائیل را تا یحیی(ع) قبول داشتند. تقریباً میتوان آنها را فرقهای بین یهود و مسیحیت در نظر گرفت. به ستاره شناسی و نجوم در زندگی خود تکیه بسیار میکردند. فرهنگ المنجد گفته است که فیلسوفان و منجّمانی در بین آنان ظهور کردهاند.
به آیات 127 انعام(6) و 27 و 28 فجر(89) توجّه فرمایید؛ ضمناً مفهوم آیه به بیان دیگر در آیه 112 بقره(2) آمده است. و از مقایسه آیه مورد بحث با آیه 112 بقره این نتیجه به دست میآید که ایمان واقعی به خدا و قیامت همان تسلیم شدن در برابر خداست.