وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۱۴۹﴾
هر جا که رفتی [به هنگام نماز] به سوی مسجدالحرام متوجّه شو؛ این [دستور] حقّی است از جانب صاحباختیارت؛ و خدا از آنچه میکنید غافل نیست.23
بقره (2)
149
وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلاَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِي وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿۱۵۰﴾
هر جا که رفتی [به هنگام نماز] به سوی مسجدالحرام متوجّه شو؛ و [شما نیز] هر جا که باشید بدان سو متوجّه شوید، تا مردم بر ضدّ شما دستاویز [اعتراض] نداشته باشند(1)، مگر ستمگرانشان [که جدال بیمنطق دارند(2)]؛ پس از آنها نترسید و از [نافرمانی] من بترسید، و [نیز تعیین این قبله] برای اینست که نعمت خویش را بر شما به کمال رسانم، و بسا که هدایت یابید؛23
بقره (2)
150
کلمه «لِئَلاّ» تشکیل شده از حرف «لِ» و «اَن» ناصبه و «لا» ی نفی.
با آیه 16 شوری(42) مقایسه فرمایید.
كَما أَرْسَلْنا فِيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِنا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ ﴿۱۵۱﴾
همانگونه که در میان شما رسولی از خودتان فرستادیم که آیات ما را بر شما میخواند و شما را [از پلیدی جهل و شرک] پاک میسازد و کتاب و دانشِ توأم با بینش و آنچه نمیتوانستید بدانید(1)، به شما میآموزد.23
بقره (2)
151
آخرت و خدا.
فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لِي وَ لا تَكْفُرُونِ ﴿۱۵۲﴾
پس مرا یاد کنید(1) تا شما را یاد کنم و [الطاف] مرا سپاسگزار باشید(2) و در مقابل من ناسپاسی نکنید(3).23
بقره (2)
152
به آیه 28 رعد(13) الا بذکر اللّه تطمئِن القلوب توجّه فرمایید.
«یاء» متکلم میتواند در پارهای موارد برای تناسب کلام حذف شود و به جای آن کسره بیاید.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿۱۵۳﴾
ای ایمانآوردگان، [به هنگام مشکلات] از شکیبایی و نماز یاری جویید(1)، که خدا با شکیبایان [و پایداران] است،23
بقره (2)
153
برای توجیه افزوده، این جمله را با آیه 39 ق(50)مقایسه فرمایید: فَاصبِر عَلی ما یقُولُونَ وَ سَبِّح بحَمدِ رَبِّک قَبلَ طُلُوع الشَّمسِ وَ قَبلَ الغُرُوب، مضمون مشابه در آیه 45 بقره(همین سوره).
وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ ﴿۱۵۴﴾
کسانی را که در راه خدا کشته میشوند، مرده تصوّر نکنید؛ نه، زندهاند و شما درک نمیکنید(1).24
بقره (2)
154
مفهوم آیه در آیه 169 آلعمران(3) هم به صورت کاملتر آمده است.
وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ ﴿۱۵۵﴾
شما را [در پارهای موارد] به شمّهای از ترس و گرسنگی و کاهش داراییها و کسان و فرآوردهها میآزماییم؛ و پایداران را [در این آزمون] بشارت ده(1)24
بقره (2)
155
به آیات 5 و 6 انشراح(94) توجّه فرمایید.
الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ ﴿۱۵۶﴾
همانان که چون آسیبی به آنان رسد، [صبوری پیش گرفته و] گویند: متعلّق به خداییم و به پیشگاه او بازمیگردیم.24
بقره (2)
156
أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ﴿۱۵۷﴾
توجهات و رحمت صاحباختیارشان شامل حال آنان است و هم آنان راهیافتهاند.24
بقره (2)
157
إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَلِيمٌ ﴿۱۵۸﴾
صفا و مروه از [جمله] سمبلهای(1) [دین] خداست(2)؛ هر که حج خانه [کعبه] و یا عمره به جای میآورد، ایرادی بر او نیست که میان آن دو کوه رفت و آمد کند(3)؛ [بتهایی که در زمان جاهلیت بر آنها نصب کرده بودند، قداست آن را از میان نبرده] و هر که نیکویی را با طیب خاطر انجام دهد، خدا حق گذار و آگاه است.24
بقره (2)
158
شعائر: جمع شَعیرَه: علامت و نشانه.
«صفا» و «مروه» نام دو کوه کوچک در مکه است به فاصله حدود 400 متر؛ با توسعه و عمران مسجدالحرام، فاصله میان این دو کوه به صورت یک سالن بزرگ سرپوشیده درآمده که در ضلع شرقی مسجد قرار گرفته است. «صفا» در لغت به معنی سنگ صاف و «مروه» به معنی سنگ سخت است. سعی بین صفا و مروه در رابطه با بزرگداشت خاطره هاجر همسر ابراهیمع است که مضطربانه چند بار بین صفا و مروه شتافت تا برای فرزند تشنهاش چشمه آبی پیدا کند؛ در همین هنگام بود که چشمه زمزم از کنار فرزندش جوشیدن گرفت.
«یطّوّف» در اصل «یتطّوف» میباشد و فعل مضارع از باب تفعّل است.