قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ كَفَرْتُمْ بِهِ وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ عَلى مِثْلِهِ فَآمَنَ وَ اسْتَكْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۱۰﴾
بگو: به نظر شما اگر [قرآن] از جانب خدا [رسیده] باشد و با آنکه شاهدی از دودمان یعقوب(1) مشابهت آن را [با تورات و حقانیت آن را] گواهی داده و ایمان آورده باشد و شما در برابرش انکار و تکبّر کنید [آیا گمراه و ستمگر نیستید(2)]؟ بیگمان خدا ستمگران را هدایت نخواهد کرد.503
احقاف (46)
10
به آیه 43 رعد(13) توجّه فرمایید. ضمناً بعضی از مفسّران گفتهاند: منظور از شاهد عبداللّه سلام یکی از علمای یهود بوده که در مدینه ایمان آورد، و بنابراین آیه شریفه مدنی است.
جواب شرط حذف شده است؛ این جواب را که افزودهایم، در آیه 52 فصلت(41) جستجو فرمایید.
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كانَ خَيْراً ما سَبَقُونا إِلَيْهِ وَ إِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هذا إِفْكٌ قَدِيمٌ ﴿۱۱﴾
انکارورزان در موردِ [ایمانِ] مؤمنین گفتند: اگر [قرآن] شایستگی داشت، آنان [که مردمی فقیر و زبونند] در پذیرش آن بر ما سبقت نمیگرفتند؛ و چون بدان هدایت نیافتهاند، میگویند: این [قرآن] دروغی است دیرینه؛503
احقاف (46)
11
وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً وَ هذا كِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِيًّا لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ بُشْرى لِلْمُحْسِنِينَ ﴿۱۲﴾
در حالی که قبل از قرآن، کتاب موسی راهنما و رحمت بود(1)؛ و این [قرآن] کتابی است که [آن را] تصدیق میکند، به زبان فصیح، تا ستمگران را هشدار دهد و برای نیکوکاران بشارت باشد.503
احقاف (46)
12
به زیرنویس اول آیه 30 احقاف(همین سوره) مراجعه فرمایید.
إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۱۳﴾
کسانی که گفتند: صاحباختیار ما خداست، آنگاه [از بندگی غیر خدا سر باز زدند و بر اعتقاد خود] پای فشردند، هیچ ترس و اندوهی نخواهند داشت(1).503
احقاف (46)
13
این آیه را با آیه 30 فصلت(41) مقایسه و نتیجهگیری فرمایید؛ ضمناً به آیات 82 و 127 انعام(6) و 27 و 28 فجر(89) توجّه فرمایید.
أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۴﴾
آنان به پاداش اعمالشان جاودانه بهشتیاند.503
احقاف (46)
14
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۱۵﴾
به انسان سفارش کردیم که در مورد پدر و مادرش به شایستگی نیکی کند؛ [به ویژه] مادر که به دشواری بار حمل او را بر عهده داشت و با دشواری وضع حمل کرد؛ و [دوران] بارداری و شیرخوارگیاش [مجموعا حدود] سی ماه است؛ [و پرورش یافت] تا به حدّ رشد رسید و در چهل سالگی(1) [که غرور جوانیاش فروکش کرده است] گوید: صاحباختیارا، به من الهام کن تا نعمتت را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشتهای، سپاس دارم و به کار شایستهای که از آن خشنود گردی، دست زنم و برای من فرزندانم را شایسته گردان؛ به درگاه تو بازگشتهام و تسلیم [تو] هستم.504
احقاف (46)
15
منظور سنین تکامل عقل است، نه دقیقاً چهل سالگی.
أُولئِكَ الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ نَتَجاوَزُ عَنْ سَيِّئاتِهِمْ فِي أَصْحابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِي كانُوا يُوعَدُونَ ﴿۱۶﴾
آنان کسانیاند که نیکوترین عملشان را میپذیریم(1) و از بدیهاشان میگذریم؛ بنا به وعده حقّی که به آنان نوید داده میشد، در میان بهشتیان [جای دارند].504
احقاف (46)
16
برای روشنتر شدن، به آیه 7 عنکبوت(29) توجّه فرمایید.
وَ الَّذِي قالَ لِوالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُما أَ تَعِدانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِي وَ هُما يَسْتَغِيثانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُولُ ما هذا إِلاَّ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۷﴾
و آن کس که به پدر و مادرش گفت: از شما رنجیدهام، چگونه به من وعده میدهید که [از گور] بیرون آورده خواهم شد، در حالی که قبل از من نسلهای فراوانی رفتند [و بازنگشتند]! و پدر و مادر[ش] به خدا استغاثه میکنند [و به او میگویند:] وای بر تو، ایمان بیاور، که بیتردید وعده خدا راست است؛ پاسخ میدهد: این [وعدهها] چیزی جز افسانههای پیشینیان نیست.504
احقاف (46)
17
أُولئِكَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ ﴿۱۸﴾
آنان کسانیاند که فرمان مجازات(1) در مورد ایشان تحقّق یافت، در حالی که در [جرگه] گروههایی از جن و انس درآمدند، که پیش از ایشان دورانشان سپری شد؛ بیگمان آنان زیانکار بودند.504
احقاف (46)
18
برای روشن شدن معنی و مفهوم «قول» در اینجا و توجیه ترجمه آن به فرمان مجازات، به آیات 16 اسراء(17) و 71 زمر(39) توجّه فرمایید. این «فرمان مجازات» در آیات 18 اعراف(7) ، 43 حجر(15) و 85 ص(38) آمده است.
وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ لِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمالَهُمْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ ﴿۱۹﴾
هر گروه درجاتی متناسب با اعمالشان دارند؛ تا [حقّی تضییع نگردد] و خدا اعمالشان را به تمامی سزا دهد، بیآنکه مورد ظلم قرار گیرند.504
احقاف (46)
19