سوره قمر (54) - ماه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خدای گستردهمهر [و] جاودانمهر-
قمر (54)
-
اقتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انشَقَّ القَمَرُ ﴿۱﴾
رستاخیز نزدیک میشود(1) و [ضمن فروپاشی نظام جهان(2)] ماه شکافته خواهد شد(3).528
قمر (54)
1
همان معنی و مفهوم آیه 1 انبیاء(21) را دارد؛ به نیمه دوّم آیه 17 شوری(42) هم توجّه فرمایید؛ همچنین به زیرنویس دوّم آیه 57 نجم(53) توجّه فرمایید.
برای توجیه افزوده، به آیات 1 انشقاق(84) و 1-3 تکویر(81) و آیه 1 و 2 انفطار(82) توجّه فرمایید.
شکافتن ماه که یکی از پدیدههای قیامت است، به دلیل حتمی الوقوع بودنش، در آیه با فعل ماضی ذکر شده است؛ مثل آیات 1 نحل(16) ، 57 نجم(53) ، 1 و 97 انبیاء(21) و 16 حاقّه(69).
وَ إِن یَرَوا آیَةً یُعرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحرٌ مُستَمِرٌّ ﴿۲﴾
[انکارورزان] اگر آیتی را ملاحظه کنند، روی میگردانند و میگویند: جادویی است سابقه دار(1).528
قمر (54)
2
مشرکان آیات قرآنی را سحر و جادو مینامیدند، به آیات 43 سبأ(34) ، 14-16 صافات(37) ، 30 زخرف(43) ، 7 احقاف(46) و 24 مدثر(74) توجّه فرمایید.
وَ کَذَّبُوا وَ اتَّبَعُوا أَهواءَهُم وَ کُلُّ أَمرٍ مُستَقِرٌّ ﴿۳﴾
[رستاخیز را] دروغ شمردند و هوسهای خویش را پیروی کردند؛ و هر امری [از بشارت و انذارهای قرآن] در موعد خود قرار دارد(1).528
قمر (54)
3
برای روشن شدن معنی و مفهوم این آیه، به آیات 87 و 88 ص(38) توجّه فرمایید؛ آیات بعدی سوره قمر(همین سوره) نیز مؤید این ارتباط است.
وَ لَقَد جاءَهُم مِنَ الأَنباءِ ما فِیهِ مُزدَجَرٌ ﴿۴﴾
و مطمئناً اخباری که مایه بازایستادن(1) از گناه است، به آنان رسیده است،528
قمر (54)
4
«مزدجر» مصدر میمی باب افتعال از «زجر» است و در اصل «مزتجر» بوده است که تاء آن بدل به دال شده.
حِکمَةٌ بالِغَةٌ فَما تُغنِ النُّذُرُ ﴿۵﴾
[آیات الهی] دانشِ توأم با بینشی است رسا، ولی هشدارها(1) [در برابر افراد لجوج] بیاثرند؛528
قمر (54)
5
نذر جمع نذیر: هم به معنی انذار است و هم به معنی نذیر ولی معنای دوم در اینجا مناسب نیست.
فَتَوَلَّ عَنهُم یَومَ یَدعُ الدَّاعِ إِلی شَیءٍ نُکُرٍ ﴿۶﴾
پس، از آنان روی برتاب [و منتظر] روزی [باش] که دعوت کننده(1) [ای خلق را] به امری بس دشوار(2) فرا میخواند؛528
قمر (54)
6
در کلمه «یدعو» حرف «واو» و در کلمه «داعی» حرف «یاء» برای تخفیف حذف شده است.
منظور داوری و پاداش و کیفر رستاخیز است؛ به آیه 66 زخرف(43) که همین معنی را به گونه دیگری بیان کرده است، توجّه فرمایید.
خُشَّعاً أَبصارُهُم یَخرُجُونَ مِنَ الأَجداثِ کَأَنَّهُم جَرادٌ مُنتَشِرٌ ﴿۷﴾
با دیدگانِ فروافتاده [از وحشت] از گورها(1) خارج شوند(2) گویی ملخهایی پراکندهاند(3)؛529
قمر (54)
7
اجداث: جمع جَدَث: گور.
مفهوم عبارت به بیان دیگر در آیات 43 و 44 معارج(70) آمده است.
به بیان دیگر در آیه 4 قارعه(101) آمده است.
مُهطِعِینَ إِلَی الدَّاعِ یَقُولُ الکافِرُونَ هذا یَومٌ عَسِرٌ ﴿۸﴾
[هراسناک] به سوی منادی [محشر] شتابانند(1)، و انکارورزان میگویند: این، روز دشواری است.529
قمر (54)
8
وضع و حالشان را در آیه 43 ابراهیم(14) ملاحظه فرمایید.
کَذَّبَت قَبلَهُم قَومُ نُوحٍ فَکَذَّبُوا عَبدَنا وَ قالُوا مَجنُونٌ وَ ازدُجِرَ ﴿۹﴾
قبل از آنان هم قوم نوح به تکذیب پرداختند و بنده ما را دروغپرداز شمردند و گفتند دیوانه است. و [از دعوت به حق] بازداشته شد.529
قمر (54)
9
فَدَعا رَبَّهُ أَنِّی مَغلُوبٌ فَانتَصِر ﴿۱۰﴾
آنگاه صاحباختیارش را ندا داد که: مغلوب شدهام [از آنان] انتقام بگیر.529
قمر (54)
10