وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ ﴿۶۱﴾
پارهای از آنان پیامبر را میآزارند و میگویند: خوشباور است(1)؛ بگو: توجّه او به صحبتها به نفع شماست؛ به خدا ایمان دارد و [گفتار] مؤمنان را تصدیق میکند و رحمتی است برای مؤمنینِ شما؛ و کسانی که رسول خدا را میآزارند، مجازاتی دردناک [در انتظار] دارند.196
توبه (9)
61
واژه «اُذُن» به معنی گوش است ولی منظور آدم خوشباور و دهن بین است. نامیدن انسان به عضو شنوایی اذن و عضو بینایی (عین) به ترتیب برای مبالغه در مورد خوشباوری و جاسوسی است.
يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ إِنْ كانُوا مُؤْمِنِينَ ﴿۶۲﴾
به خدا سوگند یاد میکنند تا شما را راضی نگاه دارند(1)، و[لی] اگر ایمان میداشتند، سزاوارتر این بود که خدا و رسولش را(2) خشنود کنند.197
توبه (9)
62
اشاره به گفتار دورویانی است که به بهانههای واهی از شرکت در جنگ تبوک طفره رفتند و پس از بازگشت پیروزمندانه یاران پیامبر، سعی در توجیه عمل خود داشتند.
در مواردی که بیان یکی از دو چیز به منزله بیان هر دو آنها باشد، کاربرد ضمیر مفرد «ه» به جای ضمیر مثنّی «هما» جایز است. مقایسه این آیه با آیه 80 نساء(4) مؤید این نظر است. ضمایر مفرد در آیات 45 بقره(2) ، 34 توبه(همین سوره) و 11 جمعه(62) از همین مقوله است.
أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ يُحادِدِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِداً فِيها ذلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ ﴿۶۳﴾
مگر نمیدانند که هر که با خدا و رسولش مخالفت ورزد، جاودانه در آتش دوزخ خواهد بود؛ رسوایی بزرگ همین است.197
توبه (9)
63
يَحْذَرُ الْمُنافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِما فِي قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِؤُا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ ما تَحْذَرُونَ ﴿۶۴﴾
دورویان از آن بیم دارند که سورهای بر ضدّ آنان نازل شود و از آنچه در دلهایشان است به مؤمنان خبر دهد؛ بگو: استهزاء کنید(1)، که خدا رازی را که [از بروزش] بیم دارید، برملا خواهد ساخت(2).197
توبه (9)
64
با آیه 14 بقره(2) مقایسه فرمایید.
معنی و مفهوم این آیه به بیان دیگری در آیات 29 و 30 محمّد(47) آمده است.
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّما كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ آياتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ ﴿۶۵﴾
اگر از آنان [درباره تمسخرشان] بپرسی، مسلّماً خواهند گفت: [سخنان] بیهوده میگفتیم و بازی میکردیم؛ بگو: آیا به خدا و آیات او و رسولش استهزاء میکردید(1)؟197
توبه (9)
65
معنی و مفهوم این آیه، به بیان دیگر در آیه 15 نور(24) هم آمده است.
لا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طائِفَةٍ مِنْكُمْ نُعَذِّبْ طائِفَةً بِأَنَّهُمْ كانُوا مُجْرِمِينَ ﴿۶۶﴾
عذر نیاورید، شما پس از ایمان به سوی انکار رفتهاید؛ اگر از گروهی از شما [که احیانا توبه کنند(1)] بگذریم، گروه دیگر را به [کیفر] اینکه بزهکار بودند مجازات خواهیم کرد.197
توبه (9)
66
برای توجیه افزوده، به توبهای که در آیه 74 توبه(همین سوره) به آن اشاره شده است توجّه فرمایید.
الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ يَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنافِقِينَ هُمُ الْفاسِقُونَ ﴿۶۷﴾
مردان و زنان دورو، همه بر کیش یکدیگرند، به ناپسند فرا میخوانند و از رفتار شایسته بازمیدارند و دست خود را [از انفاق و خیر] میبندند؛ خدا را فراموش کردند، خدا [هم] آنان را به فراموشی سپرد(1)؛ زیرا دورویان منحرفند.197
توبه (9)
67
مفهوم عبارت اخیر را به بیان کاملتر در آیه 51 اعراف(7) ملاحظه فرمایید؛ به آیات 126 طه(20) و 19 حشر(59) هم در همین زمینه توجّه فرمایید. لازم به یادآوری است که در بخش انتهایی آیه 64 مریم(19) آمده است: «خدای تو فراموشکار نیست» بنابراین، منظور از فراموشی خدا، در اینجا بیاعتنایی است و عبارت مورد بحث از نوع هنر مشاکله در کلام است. شبیه همین عبارت در آیات 14 و 15 بقره(2) و 40 شوری(42) و آیات دیگری از قرآن آمده که آنها هم از همین مقوله است.
وَعَدَ اللَّهُ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْكُفَّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها هِيَ حَسْبُهُمْ وَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقِيمٌ ﴿۶۸﴾
خدا به مردان و زنان دورو و انکارورزان وعده آتش دوزخ داده است که جاودانه در آن به سر برند؛ و همین بر آنان بس؛ خدا نفرینشان کرده است و مجازاتی پاینده دارند(1).197
توبه (9)
68
وضع افرادی که نقطه مقابل این گروه هستند، در آیه 72 توبه(همین سوره) آمده است.
كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَ أَكْثَرَ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلاقِهِمْ وَ خُضْتُمْ كَالَّذِي خاضُوا أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ ﴿۶۹﴾
[روش شما دورویان] به سان پیشینیان شماست(1) که نیرویی فزونتر و اموال و فرزندان بیشتر داشتند؛ آنان [با دورنگی] از بهره خود برخوردار شدند و شما نیز همچون پیشینیانتان از بهره خود برخوردار شدید. شما به بیهودهگویی مشغول شدید، همانگونه که آنان مشغول شدند؛ [آگاه باشید که] تلاششان در دنیا و آخرت بر باد رفت(2) و زیانکارند.198
توبه (9)
69
این عبارت در حقیقت، توضیح «بعضهم من بعض» در آیه 67 توبه(همین سوره) است که دورویان، چه معاصران و چه گذشتگان همه یک گروه هستند.
به مثالهایی در این زمینه در آیات 18 ابراهیم(14) و 39 نور(24) توجّه فرمایید.
أَ لَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ قَوْمِ إِبْراهِيمَ وَ أَصْحابِ مَدْيَنَ وَ الْمُؤْتَفِكاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۷۰﴾
مگر سرگذشت پیشینیانشان [چون] قوم نوح و عاد(1) و ثمود(2) و قوم ابراهیم و اهالی مدین(3) و شهرهای زیر و روشده [قوم لوط(4)] به آنان نرسیده است که رسولانشان نشانههای روشن بر ایشان عرضه کردند [و چون پذیرا نبودند، هلاک شدند]؟ خدا بر آن نبود که بر آنان ستم کند، بلکه آنان خود در حق خویش ستم میکردند.198
توبه (9)
70
قوم هود که به وسیله بادهای سخت نابود شدند؛ در آیات 65-71 اعراف(7) توضیحاتی در مورد قوم عاد در رابطه با پیامبرشان (هود) آمده است.
قوم صالح که با زلزله سختی نابود شدند؛ در آیات 73-79 اعراف(7) توضیحاتی در مورد قوم ثمود و پیامبرشان (صالح) آمده است.
قوم شعیب که با زلزله نابود شدند؛ در آیات 85-91 اعراف(7) توضیحاتی در مورد قوم شعیب آمده است.
«مؤتفکات» به معنی زیر و رو شدههاست از ماده «افک» و منظور منطقه سکونت قوم لوط است که با زلزله زیر و رو گردید؛ در آیات 80-84 اعراف(7) توضیحاتی در مورد قوم لوط در رابطه با پیامبرشان آمده است.