مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَ مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ ﴿۲۰﴾
هر که کشت آخرت را بخواهد، کشتهاش را برکت میبخشیم(1)؛ و هر که [تنها] کشت دنیا را بخواهد، در اختیارش قرار میدهیم، ولی در آخرت بهرهای نخواهد داشت(2).485
شوری (42)
20
به آیات 261 بقره(2) ، 160 انعام(6) و 18 تا 20 اسراء(17) توجّه فرمایید.
به آیه 29 نجم(53) توجّه فرمایید؛ و برای توضیح بیشتر درباره نیمه دوّم آیه مورد بحث، به آیات 105 کهف(18) ، 23 فرقان(25) و 20 احقاف(46) توجّه فرمایید.
أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّينِ ما لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ وَ لَوْ لا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ ﴿۲۱﴾
مگر مشرکان معبودانی دارند که بیاذن خدا [قوانین] دینی برای آنان مقرّر کردهاند؛ و اگر حکم قطعی [برای مهلت(1)] در میان نبود، میان آنان [بیدرنگ] داوری میشد؛ و [به هرحال] ستمگران مجازاتی(2) دردناک [در انتظار] دارند.485
شوری (42)
21
منظور از کلمه فصل همان مهلتی است که در آیه 14 شوری(همین سوره) آمده است؛ به زیرنویس دوم و سوم آن آیه توجّه فرمایید.
برای توجیه ترجمه «عذاب» به مجازات، به زیرنویس آیه 46 انبیاء(21) مراجعه فرمایید.
تَرَى الظَّالِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِي رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ ﴿۲۲﴾
[در آن روز] ستمگران را از دستاوردشان هراسان(1) میبینی و [کیفر آن] دامنگیر آنان است؛ ولی مؤمنانِ نیکرفتار در سبزه زارهای باغهای بهشت مستقرند؛ هر چه بخواهند، نزد صاحباختیارشان دارند(2)؛ افزونبخشی بزرگ همین است.485
شوری (42)
22
تفاوت شفقت هراس در دنیا و در آخرت را در آیات 18 و 22 این سوره ملاحظه نمایید!
به آیه 35 ق(50) و 31 فصلت(41) توجّه فرمایید.
ذلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ ﴿۲۳﴾
این همان [فضیلت] است که خدا به بندگان با ایمان و نیکوکارش بشارت میدهد؛ بگو: از شما پاداشی بر رسالتم نمیخواهم، جز [رعایتِ] مودّت خویشاوندی(1)؛ و هر که [در این رهگذر] اقدام نیکویی بکند، بر پاداشش در آن [مورد] میافزاییم(2)؛ که خدا آمرزگاری است حقگزار.486
شوری (42)
23
به آیات 57 فرقان(25) و 47 سبأ(34) که توضیح تکمیلی داده است توجّه فرمایید. ضمناً همانطور که پاداش واقعی معلمین، به نتیجه رسیدن تعلیم و تربیت شاگردان است، پاداش مورد انتظار پیامبر نیز ایجاد دوستی میان قبایلی است که به رغم خویشاوندی همواره با یکدیگر دشمن بودند؛ به آیات 103 آلعمران(3) ، 63 انفال(8) و 1 و 2 قریش(106) توجه فرمایید.
در مورد عبارت اخیر، به آیات 160 انعام(6) و 38 نور(24) توجّه فرمایید.
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلى قَلْبِكَ وَ يَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ ﴿۲۴﴾
مگر میگویند [پیامبر] دروغ به خدا نسبت داده است؟ اگر خدا بخواهد، بر دل تو مهر مینهد(1)؛ و[لی] خدا باطل را محو میکند(2) و حق را با تمهیدات خویش به کرسی مینشاند؛ که او به راز دلها داناست.486
شوری (42)
24
منظور این است که اگر به فکر افترا بستن بر خدا بیفتی، خدا بر دلت مهر میزند و باب وحی را به رویت میبندد؛ و این جمله همان مطلب را خاطرنشان میکند که آیه 65 زمر(39) در مقام افاده آن است؛ ضمناً مفهوم آیه شریفه به شکل دیگر در آیات 44-46 حاقه(69) آمده است.
کلمه «یمحُ» فعل مضارع مرفوع است و در اصل «یمحُو» بوده. گاهی برای تخفیف «واو» یا «یاء» از آخر فعل مضارع مرفوع حذف میشود. مثل «یدعُ» در آیات 11 اسراء(17) و 6 قمر(54) و نیز مثل «سَنَدعُ» در آیه 18 علق(96). این موارد ارتباطی با مواردی که به دلیل مجزوم بودنِ فعل مضارع، حرف علّه حذف میشود، ندارد.
وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ وَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ ﴿۲۵﴾
اوست که بازگشتِ بندگانِ خویش را میپذیرد و از بدیها درمیگذرد(1) و آنچه میکنید میداند،486
شوری (42)
25
مفهوم آیه به بیان دیگر در نیمه اوّل آیه 8 تحریم(66) آمده است.
وَ يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ الْكافِرُونَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ ﴿۲۶﴾
و [درخواستِ] مؤمنانِ نیکرفتار را میپذیرد و از افزونبخشی خویش بر [پاداش] آنان میافزاید؛ و انکارورزان مجازاتی سخت [در انتظار] دارند.486
شوری (42)
26
وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَ لكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما يَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ ﴿۲۷﴾
اگر خدا روزی [برخی از] بندگانش را گشایش میداد، در زمین ستم و سرکشی میکردند(1)، ولی به اندازهای که بخواهد، مقرّر میدارد(2)؛ که به [حال] بندگانش آگاه و بیناست.486
شوری (42)
27
به آیه 6 و 7 علق(96) توجّه فرمایید.
به آیه 21 حجر(15) توجّه فرمایید.
وَ هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ يَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ ﴿۲۸﴾
اوست که باران را پس از نومیدی [مردم] میفرستد و رحمت خویش را میگسترد؛ و او کارساز و شایسته ستایش است.486
شوری (42)
28
وَ مِنْ آياتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَثَّ فِيهِما مِنْ دابَّةٍ وَ هُوَ عَلى جَمْعِهِمْ إِذا يَشاءُ قَدِيرٌ ﴿۲۹﴾
از نشانههای [توان و تدبیر] او آفرینش آسمانها و زمین و موجودات زندهای است که در آنها پراکنده کرده است؛ و هر گاه اراده کند، بر جمعآوری آنها نیز تواناست.486
شوری (42)
29