فَلِذلِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ لا حُجَّةَ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنا وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ ﴿۱۵﴾
برای این [وحدت] آنان را [به آیینِ واحدِ الهی] دعوت کن، و همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن(1) و هوسهایشان را پیروی مکن، و بگو: به همه کتابهایی که خدا نازل کرده است ایمان دارم، و فرمان یافتهام که در برابر شما به عدالت رفتار کنم؛ خدا صاحباختیار ما و شماست؛ [نتیجه] اعمال ما برای ماست و [نتیجه] اعمال شما برای شما؛ نزاعی میان ما و شما نیست؛ خدا همه ما را [به هنگام رستاخیز] جمع خواهد کرد، و سرانجام منحصراً در پیشگاه اوست.484
شوری (42)
15
در آیه 112 هود(11) پیروان پیامبر(ص) نیز مشمول این دستور شدهاند.
وَ الَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ عَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ ﴿۱۶﴾
کسانی که - پس از پذیرش عمومی درباره [دینِ] خدا محاجّه میکنند، منطقشان نزد صاحباختیارشان بیپایه است؛ خشم [خدا] گریبانگیرشان میشود و مجازاتی سخت [در انتظار] دارند.485
شوری (42)
16
اللَّهُ الَّذِي أَنْزَلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ الْمِيزانَ وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِيبٌ ﴿۱۷﴾
خداست که کتاب و مقیاس عدالت را به حق نازل کرده است(1)؛ و خبر نداری، بسا که رستاخیز نزدیک باشد(2).485
شوری (42)
17
هدف از نزول کتاب و میزان را در آیه 25 حدید(57) ملاحظه فرمایید. ضمناً در مورد جابجایی کلمه «میزان» در متن این آیه، آیه 142 اعراف(7) و زیرنویس مربوطه را ملاحظه فرمایید.
در مورد نزدیکی ساعت قیامت به آیات 6 و 7 معارج(70) إِنَّهُم یرَونَهُ بَعِیدا وَ نَراهُ قَرِیبا، 77 نحل(16) ، 63 مؤمنون(33) و 42 تا 46 نازعات(79) توجّه فرمایید.
يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِها وَ الَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ يَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلا إِنَّ الَّذِينَ يُمارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلالٍ بَعِيدٍ ﴿۱۸﴾
کسانی که رستاخیز را باور ندارند، [با تمسخر و] به شتاب آن را میخواهند؛ و کسانی که باور دارند و میدانند که حق است، از آن هراسانند(1)؛ آگاه باشید آنان که در مورد رستاخیز جدل و انکار میکنند، در گمراهی بیپایانی قرار دارند.485
شوری (42)
18
«اشفاق» به معنی مهربانی است، امّا وقتی با حرف «مِن» همراه باشد، مفهوم ترسیدن پیدا میکند.
اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبادِهِ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ ﴿۱۹﴾
خدا در مورد بندگانش باریکبین است، هر که را بخواهد، روزی [فراوان] میبخشد؛ و او نیرومند و فرا دست است.485
شوری (42)
19
مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَ مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ ﴿۲۰﴾
هر که کشت آخرت را بخواهد، کشتهاش را برکت میبخشیم(1)؛ و هر که [تنها] کشت دنیا را بخواهد، در اختیارش قرار میدهیم، ولی در آخرت بهرهای نخواهد داشت(2).485
شوری (42)
20
به آیات 261 بقره(2) ، 160 انعام(6) و 18 تا 20 اسراء(17) توجّه فرمایید.
به آیه 29 نجم(53) توجّه فرمایید؛ و برای توضیح بیشتر درباره نیمه دوّم آیه مورد بحث، به آیات 105 کهف(18) ، 23 فرقان(25) و 20 احقاف(46) توجّه فرمایید.
أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّينِ ما لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ وَ لَوْ لا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ ﴿۲۱﴾
مگر مشرکان معبودانی دارند که بیاذن خدا [قوانین] دینی برای آنان مقرّر کردهاند؛ و اگر حکم قطعی [برای مهلت(1)] در میان نبود، میان آنان [بیدرنگ] داوری میشد؛ و [به هرحال] ستمگران مجازاتی(2) دردناک [در انتظار] دارند.485
شوری (42)
21
منظور از کلمه فصل همان مهلتی است که در آیه 14 شوری(همین سوره) آمده است؛ به زیرنویس دوم و سوم آن آیه توجّه فرمایید.
برای توجیه ترجمه «عذاب» به مجازات، به زیرنویس آیه 46 انبیاء(21) مراجعه فرمایید.
تَرَى الظَّالِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِي رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ ﴿۲۲﴾
[در آن روز] ستمگران را از دستاوردشان هراسان(1) میبینی و [کیفر آن] دامنگیر آنان است؛ ولی مؤمنانِ نیکرفتار در سبزه زارهای باغهای بهشت مستقرند؛ هر چه بخواهند، نزد صاحباختیارشان دارند(2)؛ افزونبخشی بزرگ همین است.485
شوری (42)
22
تفاوت شفقت هراس در دنیا و در آخرت را در آیات 18 و 22 این سوره ملاحظه نمایید!
به آیه 35 ق(50) و 31 فصلت(41) توجّه فرمایید.
ذلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ ﴿۲۳﴾
این همان [فضیلت] است که خدا به بندگان با ایمان و نیکوکارش بشارت میدهد؛ بگو: از شما پاداشی بر رسالتم نمیخواهم، جز [رعایتِ] مودّت خویشاوندی(1)؛ و هر که [در این رهگذر] اقدام نیکویی بکند، بر پاداشش در آن [مورد] میافزاییم(2)؛ که خدا آمرزگاری است حقگزار.486
شوری (42)
23
به آیات 57 فرقان(25) و 47 سبأ(34) که توضیح تکمیلی داده است توجّه فرمایید. ضمناً همانطور که پاداش واقعی معلمین، به نتیجه رسیدن تعلیم و تربیت شاگردان است، پاداش مورد انتظار پیامبر نیز ایجاد دوستی میان قبایلی است که به رغم خویشاوندی همواره با یکدیگر دشمن بودند؛ به آیات 103 آلعمران(3) ، 63 انفال(8) و 1 و 2 قریش(106) توجه فرمایید.
در مورد عبارت اخیر، به آیات 160 انعام(6) و 38 نور(24) توجّه فرمایید.
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلى قَلْبِكَ وَ يَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ ﴿۲۴﴾
مگر میگویند [پیامبر] دروغ به خدا نسبت داده است؟ اگر خدا بخواهد، بر دل تو مهر مینهد(1)؛ و[لی] خدا باطل را محو میکند(2) و حق را با تمهیدات خویش به کرسی مینشاند؛ که او به راز دلها داناست.486
شوری (42)
24
منظور این است که اگر به فکر افترا بستن بر خدا بیفتی، خدا بر دلت مهر میزند و باب وحی را به رویت میبندد؛ و این جمله همان مطلب را خاطرنشان میکند که آیه 65 زمر(39) در مقام افاده آن است؛ ضمناً مفهوم آیه شریفه به شکل دیگر در آیات 44-46 حاقه(69) آمده است.
کلمه «یمحُ» فعل مضارع مرفوع است و در اصل «یمحُو» بوده. گاهی برای تخفیف «واو» یا «یاء» از آخر فعل مضارع مرفوع حذف میشود. مثل «یدعُ» در آیات 11 اسراء(17) و 6 قمر(54) و نیز مثل «سَنَدعُ» در آیه 18 علق(96). این موارد ارتباطی با مواردی که به دلیل مجزوم بودنِ فعل مضارع، حرف علّه حذف میشود، ندارد.