ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ كانَ اللَّهُ شاكِراً عَلِيماً ﴿۱۴۷﴾
اگر سپاسگزار(1) و با ایمان باشید، خدا را با مجازات شما چکار(2)؟ و خدا حقگزار و داناست.101
نساء (4)
147
شکر از جانب انسان، مراحل ذهنی، زبانی و عملی دارد. شکر عملی، بهرهبرداری درست از نعمت است در مسیری که صاحب نعمت توصیه کرده است. «اعمَلُوا آلَ داوُدَ شُکراً وَ قَلِیلٌ مِن عِبادِیَ الشَّکُور» آیه 13 سبأ(34)؛ و متقابلاً شکر از جانب خدای رحمن، حقگذاری و اعطای جزای خیر است در حق بندگان شاکر «فَإِنَّ اللّهَ شَاکِرٌ عَلِیمٌ»، به عنوان نمونه آیات 158 بقره(2)، 147 نساء(4)، 144 و 145 آل عمران(3)، 66 زمر(39)، و 3 انسان(76) را ملاحظه فرمایید.
به آیه 7 ابراهیم(14) توجّه فرمایید.
لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ كانَ اللَّهُ سَمِيعاً عَلِيماً ﴿۱۴۸﴾
خدا بدگویی آشکار را دوست ندارد، مگر [از جانب] کسی که مورد ستم قرار گرفته باشد؛ و خدا شنوایی داناست.102
نساء (4)
148
إِنْ تُبْدُوا خَيْراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا قَدِيراً ﴿۱۴۹﴾
اگر نیکویی را آشکار یا نهان دارید و یا از بدیها[ی دیگران] گذشت نمایید، [خداپسندانه است و(1)] خدا گذشتکننده و تواناست.102
نساء (4)
149
البته مخفی نگاه داشتن آن خداپسندانهتر است، به آیه 271 بقره(2) توجّه فرمایید.
إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلاً ﴿۱۵۰﴾
کسانی که خدا و رسولانش را انکار میکنند و میخواهند بین خدا و رسولانش جدایی قائل شوند(1) و میگویند: پارهای از پیامبران را باور داریم و پارهای دیگر را انکار میکنیم، و میخواهند بین انکار و ایمان راهی انتخاب کنند، انکارورزان واقعیاند؛ و برای آنان مجازاتی ذلّتبار آماده کردهایم.102
نساء (4)
150
به آیات 136 و 137 بقره(2) توجّه فرمایید. ضمناً معنی و مفهوم این آیه، به بیان دیگر در آیه 84 آلعمران(3) نیز آمده است.
أُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقًّا وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً ﴿۱۵۱﴾
ترجمه این آیه، در آیه قبل ادغام شده است.102
نساء (4)
151
وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَمْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ أُولئِكَ سَوْفَ يُؤْتِيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً ﴿۱۵۲﴾
کسانی که به خدا و رسولانش باور دارند و میان هیچ یک از آنها تفاوتی قائل نمیشوند، پاداششان را [خدا] خواهد داد، که خدا آمرزگاری است مهربان.102
نساء (4)
152
يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنا مُوسى سُلْطاناً مُبِيناً ﴿۱۵۳﴾
اهلکتاب از تو درخواست میکنند کتابی از آسمان [یک جا] بر آنها نازل کنی(1)! از موسی بزرگتر از این را خواستند(2) که گفتند: خدا را آشکارا به ما بنما(3)، و به خاطر [کلام ناهنجار و] ظلمشان، صاعقه آنها را فرا گرفت؛ آنگاه با آنکه نشانههای روشن بر آنها آمده بود، گوساله را [به پرستش] گرفتند، و [پس از توبه،] از آن [گناهشان] نیز درگذشتیم(4)؛ و به موسی موضعی مسلّط دادیم.102
نساء (4)
153
به آیه 93 اسراء(17) توجّه فرمایید.
حوادث زمان موسی و قوم بنیاسرائیل درآیات 40 به بعد بقره(2) به تفصیل آمده است و در این قسمت از آیات سوره نساء(4) به صورت فهرست وار به آن حوادث اشاره میکند.
به آیه 55 بقره(2) توجّه فرمایید.
علت عفو آنان در آیه 54 بقره(2) آمده است.
وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثاقِهِمْ وَ قُلْنا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً ﴿۱۵۴﴾
و کوه طور را برای گرفتن پیمان از آنان(1) بر فرازشان افراشتیم(2) و گفتیم: با خضوع و فروتنی از دروازه وارد شوید و فرمان دادیم که: روز[های] شنبه [از حکم حرمت صید ماهی] تجاوز نکنید(3) و از آنان پیمان محکمی گرفتیم.102
نساء (4)
154
موضوع پیمان را در آیات 83 و 84 بقره(2) ملاحظه فرمایید.
این داستان دو بار دیگر هم در آیات 63 و 93 بقره(2) آمده است.
به آیه 163 اعراف(7) توجّه فرمایید.
فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ وَ كُفْرِهِمْ بِآياتِ اللَّهِ وَ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْها بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً ﴿۱۵۵﴾
به خاطر(1) پیمان شکنیشان و انکار آیات خدا و قتل ناحق پیامبران و نیز به خاطر گفتارشان که دلهای ما در پرده است(2) [مورد نفرین خدا قرار گرفتند(3)]؛ در واقع خدا به [کیفر] انکارشان بر دلهای آنان مهر [غفلت] نهاده است، لذا جز عدّه کمی ایمان نمیآرند.103
نساء (4)
155
واژه «ما» حرف زائد و برای تأکید است.
غلف: جمع اَغَلف: به معنی قلبی که در غِلاف قرار گرفته و چیزی نمیفهمد.
برای توجیه افزوده، با قسمت اوّل آیه 13 مائده(5) مقایسه فرمایید.
وَ بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلى مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً ﴿۱۵۶﴾
و [نیز] به سبب انکار و گفتار [ناهنجار]شان در [مورد] بهتان بزرگی که به مریم زدند(1)!103
نساء (4)
156
این بهتان در لفافه در آیات 27 و 28 مریم(19) آمده است.