إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِشْراقِ ﴿۱۸﴾
کوهها را در خدمتش گماشتیم که شبانگاه و صبحگاهان تسبیح میگفتند؛454
ص (38)
18
وَ الطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ ﴿۱۹﴾
و پرندگان را نیز به حالت جمعشده [در خدمتش گماشتیم، که] هر یک با وی همآواز بودند.454
ص (38)
19
وَ شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ ﴿۲۰﴾
فرمانرواییاش را استحکام بخشیدیم و دانشِ توأم با بینش و کلامی فیصلهبخش به او عطا کردیم.454
ص (38)
20
وَ هَلْ أَتاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ ﴿۲۱﴾
آیا خبر طرفین خصومت(1) که [فرشتگانی به صورت انسان بودند و] از دیوار محراب [داود] بالا آمدند، به تو رسیده است؟454
ص (38)
21
در مورد کلمه «خصم» مفرد و مثنی و جمع و مؤنّث و مذکر یکسان است. و در این جا تثنیه مورد نظر است.
إِذْ دَخَلُوا عَلى داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغى بَعْضُنا عَلى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِلى سَواءِ الصِّراطِ ﴿۲۲﴾
وقتی که [غفلتا] بر او وارد شدند و از [دیدن] آنان به وحشت افتاد، گفتند: مترس؛ دو نفر دادخواه هستیم(1) که یکی از ما بر دیگری ستم کرده است؛ میان ما به حق داوری کن و از عدالت دور مشو و ما را به راه درست هدایت کن.454
ص (38)
22
آیه نشان میدهد که پیامبران جز در موارد ویژهای که وحی الهی به آنها میرسید، علم غیب ندارند، و حتی از احوال معاصران خود بیخبرند.
إِنَّ هذا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكْفِلْنِيها وَ عَزَّنِي فِي الْخِطابِ ﴿۲۳﴾
[آنگاه یکی از آن دو گفت:] این برادر من است؛ او نود و نُه میش دارد و من فقط یک میش دارم؛ ولی اصرار دارد که این یکی را هم به من واگذار و در بیان [خود نیز] با من تندی کرده است.454
ص (38)
23
قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِلى نِعاجِهِ وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَلِيلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ ﴿۲۴﴾
[داود] گفت: مسلّماً او با خواستنِ میش تو [برای ضمیمه کردن] به میشهای خودش، بر تو ستم کرده است؛ و بیشتر همکاران در حق یکدیگر تعدی میکنند، جز مؤمنانِ نیکرفتار که جدا نادرند؛ داود [که بدون خواستن توضیح از طرف دیگر دعوا، حکم کرده بود] متوجّه شد که امتحانش کردهایم، آنگاه از صاحباختیارش آمرزش خواست و خاضعانه به زمین افتاد و [به درگاه خدا(1)] بازگشت.454
ص (38)
24
برای توجیه افزوده، به بخش پایانی آیه 88 هود(11) توجّه فرمایید.
فَغَفَرْنا لَهُ ذلِكَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى وَ حُسْنَ مَآبٍ ﴿۲۵﴾
آنگاه آن [لغزش] را بر او بخشیدیم که او نزد ما، تقرّب و بازگشت نیکو داشت(1).454
ص (38)
25
بعضی از مفسّران در تفسیر 3 آیه اخیر مطالبی نقل کردهاند که دور از شأن پیامبر والامقامی مثل داود است؛ و سایر تفاسیر مثل المیزان، نمونه، روحالمعانی، تفسیر کبیر، اضواء البیان، ابن کثیر و فیظلال آنها را مردود و غیرقابلقبول دانستهاند.
يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ ﴿۲۶﴾
ای داود، تو را در [حکومتِ] این سرزمین جانشین [قدرتمندان پیشین(1)] کردیم، پس میان مردم به حق داوری کن و پیرو هوای نفس مباش، که از راه خدا به بیراههات میکشد؛ مسلّماً آنان که راه خدا را گم کنند، به سزای آنکه روز حساب را از یاد بردهاند، مجازاتی سخت [در انتظار] دارند.454
ص (38)
26
از نظر معنی و مفهوم «خلیفة فی الارض» و توجیه افزوده، به آیه 74 اعراف(7) توجّه فرمایید.
وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلاً ذلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ ﴿۲۷﴾
آسمان و زمین و مابین آنها را بیهوده نیافریدهایم؛ این گمان انکارورزان است(1)؛ وای بر آنها از آتش [دوزخ]455
ص (38)
27
و گمان موحدان، درست برعکس است به آیه 191 آلعمران(3) توجه فرمایید.