وَ صَدَّها ما كانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنَّها كانَتْ مِنْ قَوْمٍ كافِرِينَ ﴿۴۳﴾
آنچه به جای خدا بندگی میکرد، او را [از پرستش خدا] بازداشته بود و در زمره انکارورزان بود.379
نمل (27)
43
قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ كَشَفَتْ عَنْ ساقَيْها قالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوارِيرَ قالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَ أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ ﴿۴۴﴾
به او گفته شد: به حیاط قصر درآی؛ چون آن را مشاهده کرد، آن را استخری عمیق پنداشت و احساس دشواری کرد و یکه خورد(1)؛ [سلیمان] گفت: [آب نیست] این قصری است فرششده از قطعاًت بلور(2)؛ [ملکه] گفت: صاحباختیارا، من بر خود ستم کردهام و [اینک] به همراه سلیمان در برابر خدای صاحباختیار جهانیان تسلیم هستم.379
نمل (27)
44
مجمعالبیان ذیل این آیه نقل کرده است که: روایت شده وقتی ملکه سبا صحن را دید، گفت: پسر داود برای کشتن من راهی جز غرق کردن به نظرش نرسید. به زیرنویس آیه 42 قلم(68) هم در رابطه با معنی اصطلاحی «برگرفتن جامه از ساق» توجّه فرمایید.
قواریر: جمع قاروره: قطعاًت شیشه و بلور.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذا هُمْ فَرِيقانِ يَخْتَصِمُونَ ﴿۴۵﴾
بر قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم، [با این پیام] که: [تنها] خدای را بندگی کنید، امّا آنان دو گروه شدند و به مخاصمه پرداختند(1).380
نمل (27)
45
داستان این مخاصمه در آیات 75 و 76 اعراف(7) آمده است.
قالَ يا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْ لا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۴۶﴾
[صالح] گفت: ای قوم من، چرا به جای رحمت، شتابزده خواهان مجازات هستید(1)؟ چرا از خدا آمرزش نمیخواهید، بسا که مورد رحمت قرار گیرید؟380
نمل (27)
46
این گفتار صالح، پاسخ گفتارِ انکار و استهزاءآمیزِ قوم وی در آیه 77 اعراف(7) است
قالُوا اطَّيَّرْنا بِكَ وَ بِمَنْ مَعَكَ قالَ طائِرُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ ﴿۴۷﴾
گفتند: ما تو و همراهانت را به فال بد گرفتهایم(1)؛ گفت: فال بد [و مصائب و سرنوشت] شما در اختیار خداست، بلکه [در برابر او] مورد آزمایش قرار گرفتهاید.380
نمل (27)
47
کلمه «اِطَّیرنا» در اصل «تَطَیرنا» است و از باب تفعُّل میباشد.
وَ كانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ ﴿۴۸﴾
در آن شهر نُه دسته کوچک بودند(1) که در آن سرزمین تبهکاری میکردند، نه اصلاح.380
نمل (27)
48
«رهط» به گروهی از مردان میگویند که عدّه آنها کمتر از ده نفر باشد.
قالُوا تَقاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَ أَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ ما شَهِدْنا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ ﴿۴۹﴾
[آنان] گفتند: بیایید همقسم شوید به خدا، که به او و خانوادهاش شبیخون بزنیم، آنگاه به خونخواهش بگوییم: ما در جریان قتل خانوادهاش نبودیم و راست میگوییم.380
نمل (27)
49
وَ مَكَرُوا مَكْراً وَ مَكَرْنا مَكْراً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ ﴿۵۰﴾
دسیسه سختی [برای قتل صالح] کردند، ما هم [متقابلاً] دسیسه کردیم، ولی نفهمیدند(1).380
نمل (27)
50
منظور از مکر خدا در اینجا مجازات مکر گناهکاران است که بنا به صنعت «مشاکله» در زبان عرب، جزای عمل از نوع خود عمل ذکر شده است؛ نمونه مجازات را در آیه 182 اعراف(7) ملاحظه فرمایید.
فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْناهُمْ وَ قَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۵۱﴾
ببین سرانجام دسیسه آنان چگونه بود؛ آنان و قومشان را به تمامی هلاک کردیم.380
نمل (27)
51
فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خاوِيَةً بِما ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۵۲﴾
اینک خانههایشان به کیفر ستمی که کردند ویران و تهی مانده(1) که در این [امر] برای اهل دانش نشانهای است.380
نمل (27)
52
به آیه 44 یونس(10) توجّه فرمایید.