لَنْ يَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لكِنْ يَنالُهُ التَّقْوى مِنْكُمْ كَذلِكَ سَخَّرَها لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى ما هَداكُمْ وَ بَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ ﴿۳۷﴾
هرگز خدا [به] گوشت و خون این قربانیها [نیاز ندارد و] به او نمیرسد، ولی تقوای شما به او میرسد؛ چارپایان را این گونه در خدمت شما گماشت، تا خدا را به پاس اینکه شما را هدایت کرده است، به عظمت یاد کنید؛ و نیکوکاران را بشارت ده.336
حج (22)
37
إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ ﴿۳۸﴾
خدا از مؤمنان دفاع خواهد کرد(1)؛ و هر خیانتگر ناسپاس را دوست ندارد.336
حج (22)
38
به آیه 11 محمّد(47) توجّه فرمایید.
أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ ﴿۳۹﴾
به کسانی که جنگ بر آنها تحمیل شده است، اجازه کارزار داده شد(1)، زیرا مورد ستم قرار گرفتهاند؛ و خدا بر یاری آنان تواناست.337
حج (22)
39
این اوّلین آیه قتال است که بر پیامبر نازل شد و به وضوح نشان میدهد که جنگ در اسلام دفاعی است. این معنی در آیات مختلف، منجمله 190 تا 192 بقره(2) ، 90 و 91 نساء(4) ، 13 توبه(9) و 8 و 9 ممتحنه(60) نیز آمده است.
الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿۴۰﴾
همان کسانی که به ناحق از خانههای خویش رانده شدهاند و تنها [گناهشان این است که] میگویند: صاحباختیار ما خداست؛ و اگر خدا پارهای از مردم را به وسیله پارهای دیگر دفع نمیکرد(1)، دیرها(2) و معابد نصاری(3) و یهود(4) و مساجد [مسلمانان] که نام خدا فراوان در آنها یاد میشود، ویران میگردید؛ و خدا کسانی را که [بندگان و آیین] او را یاری کنند، یاری خواهد کرد، که خدا نیرومند و فرا دست است.337
حج (22)
40
منظور اینست که اگر جنگ را در هر شرایطی ممنوع میساخت.
صَوامِع: جمع صَومعه: دیر، محل عبادت راهبان مسیحی تارک دنیاها.
بِیع: جمع بیعَه: کلیسا، کنیسه مسیحیان. کلیسا بیعَه عبادتگاه در شهرها و دیر (صومعه) عبادتگاه در صحراهاست.
«صلوات» جمع «صلاة» در اینجا معرّب واژه عبری «صلوتا» است که به معابد یهودیان میگویند و نام دیگرش «کنشت» است.
الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ ﴿۴۱﴾
[یاران خدا] کسانیاند که هر گاه در زمین به آنان قوت بخشیم، نماز برپا میدارند و زکات میپردازند و [دیگران را] به رفتار شایسته فرا میخوانند و از ناپسند بازمیدارند؛ و [میدانند که] سرانجام کارها به دست خداست.337
حج (22)
41
وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ عادٌ وَ ثَمُودُ ﴿۴۲﴾
اگر تو را دروغپرداز میشمرند [افسرده مباش] قبل از آنان هم قوم نوح و عاد و ثمود [پیامبرانشان را] دروغپرداز شمردند،337
حج (22)
42
وَ قَوْمُ إِبْراهِيمَ وَ قَوْمُ لُوطٍ ﴿۴۳﴾
و نیز قوم ابراهیم و قوم لوط،337
حج (22)
43
وَ أَصْحابُ مَدْيَنَ وَ كُذِّبَ مُوسى فَأَمْلَيْتُ لِلْكافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ ﴿۴۴﴾
و اهل مدین(1)؛ موسی نیز مورد تکذیب قرار گرفت و به انکارورزان مهلت دادم، آنگاه گرفتارشان کردم؛ [دیدی نتیجه] انکارِ [پیامبرانِ] من چگونه بود(2)؟!337
حج (22)
44
قوم شعیب؛ به آیه 85 اعراف(7) توجّه فرمایید.
انکار پیامبران، در حقیقت انکار خداست.
فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها وَ هِيَ ظالِمَةٌ فَهِيَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ ﴿۴۵﴾
چه بسیار شهرها را که [مردمش] ستمپیشه بودند، نابود کردیم و [اینک] سقفهایش فرو ریخته است(1) و [چه بسیار] چاه[های] متروک و قصر[های] افراشته [که ویران افتاده].337
حج (22)
45
معنی و مفهوم این آیه به بیان دیگر در آیات 102 هود(11) ، 17 اسراء(17) ، 11 انبیاء(21) و 8 طلاق(65) آمده است.
أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ ﴿۴۶﴾
مگر جهانگردی نکردهاند تا دلهایی داشته باشند که بدان درک کنند و گوشهایی(1) که بدان بشنوند؛ که(2) [از اثر برجای ماندن] نه چشمها، بلکه قلبهایی که در سینهها میطپد، کور میشود(3).337
حج (22)
46
آذان: جمع اُذُن: گوشها.
ضمیر «ها» در این آیه ضمیر شأن است و در ترجمه نمیآید؛ به زیرنویس آیه 1 توحید(112( مراجعه فرمایید.
برای روشن شدن منظور آیه که در لفافه آمده است، به آیه 10 محمّد(47) توجّه فرمایید.