إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً ﴿۱۲﴾
من صاحباختیار توام، پای پوش خود را [به احترام] بیرون آر، که در سرزمینِ مقدّسِ «طوی»(1) هستی.312
طه (20)
12
غالب مفسّران گفتهاند: نام درّهای است کنار کوه طور؛ از مقایسه این آیه با آیات 29 و 30 قصص(28) این نظر تأیید میشود. ضمناً کلمه «الواد» در اصل «الوادی» است.
وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِما يُوحى ﴿۱۳﴾
تو را [به مقام رسالت] برگزیدهام، به آنچه وحی میشود گوش فرا دار.313
طه (20)
13
إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي ﴿۱۴﴾
منم خدا که معبودی جز من نیست، مرا بندگی کن و برای یاد من(1) نماز برپا دار.313
طه (20)
14
به آیه 152 بقره(2) فاذکرونی اذکرکم توجّه فرمایید؛ ضمناً جهت دیگرِ لزوم نماز و یاد خدا را در آیه 45 عنکبوت(29) ملاحظه فرمایید.
إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكادُ أُخْفِيها لِتُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما تَسْعى ﴿۱۵﴾
بیگمان رستاخیز فرارسیدنی است، [ولی زمانِ] آن را پوشیده میدارم(1) تا هر کس در برابر تلاش خود جزا بیند.313
طه (20)
15
به آیه 187 اعراف(7) لا تأتیکم الا بغتة توجّه فرمایید.
فَلا يَصُدَّنَّكَ عَنْها مَنْ لا يُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدى ﴿۱۶﴾
آن کس که رستاخیز را باور ندارد، و پیرو هوای نفس خویش شده است، هرگز نباید تو را از [توجّه به] رستاخیز بازدارد، که به هلاکت [و تباهی] افتی.313
طه (20)
16
وَ ما تِلْكَ بِيَمِينِكَ يا مُوسى ﴿۱۷﴾
ای موسی: در دست راست تو چیست؟313
طه (20)
17
قالَ هِيَ عَصايَ أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها وَ أَهُشُّ بِها عَلى غَنَمِي وَ لِيَ فِيها مَآرِبُ أُخْرى ﴿۱۸﴾
گفت: چوبدست(1) من است که بر آن تکیه میکنم و با آن برای گوسفندانم برگ میریزم و نیازهای(2) دیگری نیز به آن دارم.313
طه (20)
18
"«عصا» در زبان عربی به معنی چوبدستی است. آنچه در زبان فارسی به آن عصا میگویند در زبان عربی «مِنسَأه» نامیده میشود و یکبار در آیه 14 سبأ(34) آمده است.
مَآرب: جمع مَأربَه، حوائج."
قالَ أَلْقِها يا مُوسى ﴿۱۹﴾
[خدا] گفت: ای موسی، آن را بیفکن.313
طه (20)
19
فَأَلْقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى ﴿۲۰﴾
چون آن را به زمین انداخت، ناگهان ماری شد که به سرعت میخزید(1).313
طه (20)
20
واکنش موسی در این لحظه را در آیه 31 قصص(28) ملاحظه فرمایید.
قالَ خُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِيدُها سِيرَتَهَا الْأُولى ﴿۲۱﴾
گفت: آن را بگیر و مترس؛ ما آن را به حالت نخستین بازمیگردانیم(1).313
طه (20)
21
آیه نشان میدهد که انبیاء جز در مواردی که وحی میرسید، علم غیب نداشتند.