كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَها وَ لَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئاً وَ فَجَّرْنا خِلالَهُما نَهَراً ﴿۳۳﴾
هر دو بوستان بدون نقص [و آفت] به بار مینشست، و میان آنها نهری روان کرده بودیم؛
سوره کهف (18) آیه 33
صفحه
297
سوره
کهف (18)
آیه
33
وَ كانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقالَ لِصاحِبِهِ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مالاً وَ أَعَزُّ نَفَراً ﴿۳۴﴾
و ثمرات [آن] در اختیارش بود؛ از این روی ضمن محاوره به معاشر خود گفت: من به لحاظ مال و فرزندان نسبت به تو فزونی دارم(1).
سوره کهف (18) آیه 34
صفحه
297
سوره
کهف (18)
آیه
34
1
پاسخ این گفتار جاهلانه در آیات 55 و 56 مؤمنون(23) و 116 آلعمران(3) آمده است.
وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ قالَ ما أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هذِهِ أَبَداً ﴿۳۵﴾
در حالی که در حق خویش ستم میکرد، [با غرور] به باغش وارد شد و گفت: باور نمیکنم که این [بوستان] هیچگاه نابود گردد(1)،
سوره کهف (18) آیه 35
صفحه
298
سوره
کهف (18)
آیه
35
1
شبیه این داستان در آیات 17-33 قلم(68) نیز آمده است.
وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْراً مِنْها مُنْقَلَباً ﴿۳۶﴾
و گمان نمیکنم که قیامت برپا شود؛ اگر هم به سوی صاحباختیارم بازگردانده شوم، جایگاهی بهتر از این خواهم داشت(1)
سوره کهف (18) آیه 36
صفحه
298
سوره
کهف (18)
آیه
36
1
ولی به هنگام گرفتاری و مجازات، آیات 27-29 حاقه(69) را بر زبان میآورند.
قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ أَ كَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلاً ﴿۳۷﴾
معاشرش ضمن محاوره بدو گفت: مگر [تدبیر و توان] خدای را که تو را از خاک و نطفه آفرید و به صورت مرد کاملی سامان داد، انکار میکنی؟
سوره کهف (18) آیه 37
صفحه
298
سوره
کهف (18)
آیه
37
لكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَداً ﴿۳۸﴾
ولی من(1) [اعتقاد دارم] خدا صاحباختیار من است و هیچ کس را [در قدرت و تدبیر] با او شریک نمیدانم.
سوره کهف (18) آیه 38
صفحه
298
سوره
کهف (18)
آیه
38
1
کلمه «لکنّا» در اصل «لکنَّ أَنَا» میباشد.
وَ لَوْ لا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالاً وَ وَلَداً ﴿۳۹﴾
و چرا آنگاه که به بوستان خویش درآمدی، نگفتی که آنچه خدا خواهد [شدنی است]، و هیچ نیرویی جز به تأیید خدا نیست؟ اگر از نظر مال و فرزند مرا کمتر از خود میبینی،
سوره کهف (18) آیه 39
صفحه
298
سوره
کهف (18)
آیه
39
فَعَسى رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ يُرْسِلَ عَلَيْها حُسْباناً مِنَ السَّماءِ فَتُصْبِحَ صَعِيداً زَلَقاً ﴿۴۰﴾
چه بسا صاحباختیارم بهتر از باغ تو به من عطا کند و بر آن [باغ که تکیهگاه توست] صاعقهای(1) از آسمان بفرستد تا خاکی بیگیاه گردد؛
سوره کهف (18) آیه 40
صفحه
298
سوره
کهف (18)
آیه
40
1
واژه «حسبان» هر جا در قرآن آمده به معنی حساب و شمارش است به جز این مورد.
أَوْ يُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَباً ﴿۴۱﴾
و یا آب آن [به زمین] فروکش کند که هرگز به آن دست نیابی.
سوره کهف (18) آیه 41
صفحه
298
سوره
کهف (18)
آیه
41
وَ أُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلى ما أَنْفَقَ فِيها وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها وَ يَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَداً ﴿۴۲﴾
محصولش [توسّط آفتی آسمانی] احاطه شد و [از بین رفت]، آنگاه دو دست خویش را در حسرت هزینهای که در آنجا کرده بود به هم میسایید، در حالی که داربستهایش(1) فرو ریخته بود و میگفت: کاش هیچ کس را [در قدرت و تدبیر] با صاحباختیارم شریک تلقّی نمیکردم.
سوره کهف (18) آیه 42
صفحه
298
سوره
کهف (18)
آیه
42
1
عروش: جمع عرش: سقف، در اینجا منظور داربست هاست.