نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَيْنا إِلَيْكَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلِينَ ﴿۳﴾
با این قرآن که بر تو وحی کردیم، بهترین سرگذشت را بر تو حکایت میکنیم و مسلّماً قبل از این [وحی از آن] بیخبر بودی(1)235
یوسف (12)
3
برای توجیه ترجمه «غافل» به بیخبر، به نیمه اوّل آیات 49 هود(11) و 52 شوری(42) توجّه فرمایید.
إِذْ قالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي ساجِدِينَ ﴿۴﴾
[به یاد آر] آنگاه را که یوسف به پدرش گفت: پدرم(1)، در خواب یازده ستاره و نیز خورشید و ماه را دیدم که در مقابل من ابراز فروتنی میکنند(2).235
یوسف (12)
4
«یا ابت» در اصل «یا ابی» است و در نداء «یاء» متکلم را گاهی به تاء بدل میکنند.
در آیات 99 و 100 یوسف(همین سوره) به تعبیر این خواب اشاره شده است؛ و این خواب بشارتی از آینده درخشان او بود، بشارتی که در آیات 62-64 یونس(10) به آن اشاره شده است.
قالَ يا بُنَيَّ لا تَقْصُصْ رُؤْياكَ عَلى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْداً إِنَّ الشَّيْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۵﴾
[یعقوب] گفت: پسرم(1)، خواب خویش را برای برادرانت بازگو مکن که درباره تو [از روی حسد] نیرنگ سختی به کار خواهند برد، که شیطان دشمن آشکار انسان است. 5236
یوسف (12)
5
واژه «بُنَی» به معنی «پسر کوچکم» به علت اظهار لطف مصغّر شده است. این واژه در آیات 42 هود(11) ، 13 و 16 و 17 لقمان(31) و 102 صافات(37) نیز به همین منظور به شکل مصغّر آمده است.
وَ كَذلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَ يُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ وَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ عَلى آلِ يَعْقُوبَ كَما أَتَمَّها عَلى أَبَوَيْكَ مِنْ قَبْلُ إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۶﴾
صاحباختیارت این گونه تو را برمیگزیند و پیشبینی نتیجه رویدادها و تعبیر خوابها را(1) به تو آموزش خواهد داد و نعمتش را بر تو و خاندان یعقوب تمام خواهد کرد، همانگونه که قبل از این بر پدرانت(2) ابراهیم و اسحاق تمام کرد، که صاحباختیار تو دانا و فرزانه است.236
یوسف (12)
6
منظور از احادیث در آیه، اعمّ از رؤیاهاست و مربوط به حوادثی است که در خواب و یا در بیداری روی میدهد.
کلمه «ابویک» در اصل «ابوینک» بوده که «نون» آن در حالت مضاف حذف شده است. «ابویه» در آیه 99 یوسف(همین سوره) نیز از همین مقوله است.
لَقَدْ كانَ فِي يُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ آياتٌ لِلسَّائِلِينَ ﴿۷﴾
به راستی در [سرگذشت] یوسف و برادرانش برای پرس و جوکنندگان عبرتهاست.236
یوسف (12)
7
إِذْ قالُوا لَيُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلى أَبِينا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبانا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ ﴿۸﴾
آنگاه که [برادران یوسف به یکدیگر] گفتند: یوسف و برادرش [بنیامین(1)] نزد پدرمان از ما که گروهی نیرومند هستیم، محبوبترند؛ قطعاً پدر ما در اشتباه آشکاری است؛236
یوسف (12)
8
مادرِ یوسف و بنیامین جدا از مادرِ پسران دیگر یعقوب بود.
اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضاً يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ وَ تَكُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْماً صالِحِينَ ﴿۹﴾
یوسف را بکشید یا او را به سرزمین [دوردست] بیفکنید، در آن صورت توجّه پدرتان خاصّ شما میگردد و از آن پس افراد شایسته [و درخور توجه پدر] میشوید.236
یوسف (12)
9
قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ لا تَقْتُلُوا يُوسُفَ وَ أَلْقُوهُ فِي غَيابَتِ الْجُبِّ يَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّيَّارَةِ إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ ﴿۱۰﴾
یکی از آنان اظهار داشت: یوسف را نکشید، اگر میخواهید کاری کنید، او را در قعر چاه قرار دهید تا کاروانی او را برگیرد [و با خود ببرد].236
یوسف (12)
10
قالُوا يا أَبانا ما لَكَ لا تَأْمَنَّا عَلى يُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ ﴿۱۱﴾
[آنگاه نزد یعقوب رفتند و] گفتند: ای پدر، چرا درباره یوسف به ما اطمینان نمیکنی؟ با آنکه ما خیرخواه او هستیم.236
یوسف (12)
11
أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ ﴿۱۲﴾
فردا او را با ما بفرست تا [در چمنزار] گردش و بازی کند و ما محافظش خواهیم بود.236
یوسف (12)
12