إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً يَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ ﴿۲۹﴾
کسانی که کتاب خدای را تلاوت میکنند و نماز برپا میدارند و از آنچه روزیشان کردهایم، در نهان و آشکار انفاق میکنند(1)، به تجارتی بدون زیان امیدوارند(2).437
فاطر (35)
29
انفاق نهان در مواردی که حفظ حرمت شخص ضروری است، و انفاق آشکار در مواردی که موجب تشویق و ترغیب دیگران گردد. در مورد انفاق نهان و آشکار، به آیات 271 و 274 بقره(2) و از جهت دیگر به آیه 254 بقره(2) توجه فرمایید.
به آیات 10-13 صف(61) توجّه فرمایید.
لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ ﴿۳۰﴾
تا [خدا] پاداششان را به تمامی بدهد و از افزونبخشی خود در حقّشان بیفزاید(1)؛ که او آمرزگاری است حقگزار.437
فاطر (35)
30
به آیات 261 بقره(2) و 160 انعام(6) توجّه فرمایید.
وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ ﴿۳۱﴾
و هر چه از کتاب به تو وحی کردهایم(1)، کلامی است حق که کتب پیشین را تصدیق میکند؛ بیگمان خدا به کار بندگانش آگاه و بیناست.438
فاطر (35)
31
تناقضی با آنچه در آیه 97 بقره(2) در مورد عامل نزول وحی بر پیامبر(ص) آمده، ندارد؛ چرا ؟
ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ ﴿۳۲﴾
آنگاه این کتاب را به گروهی از بندگان برگزیده(1) خود به میراث دادیم؛ برخی از آنان در حق خویش ستمکار(2) و برخی میانهرو هستند، و عدّهای دیگر به اذن خدا در نیکوییها سبقت میگیرند؛ که این برتری بزرگی است.438
فاطر (35)
32
واژه «گزینش» در اینجا به معنی برگزیدن برای رسالت نیست، بلکه به معنی گزینش در توفیق ایمانی است؛ چنانکه در آیه 78 حج(22) نیز گزینش الهی به عموم مؤمنان اطلاق شده است.
برای روشن شدن چگونگی این ستم، به آیه 14 شوری(42) توجّه فرمایید.
جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِيها حَرِيرٌ ﴿۳۳﴾
[آنان] در باغهای جاویدان بهشت وارد خواهند شد، در آنجا به دستوارههای زرّین و مروارید آراسته میشوند، و لباسشان از دیباست.438
فاطر (35)
33
وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ ﴿۳۴﴾
و [به زبان حال] میگویند: سپاس(1) خدای را که اندوه را از مابزدود؛ به راستی صاحباختیارمان آمرزگاری است حقگزار؛438
فاطر (35)
34
حمد در زبان عرب به معنای سپاس و ستایش - هر دو - آمده است؛ سپاس در برابر نعمت و ستایش در برابر کمالات ذاتی او. هر گاه پس از حمد ذکر نعمت حق رفته باشد - مثل همین آیه - باید آن را به معنای «سپاس» دانست و اگر پس از حمد اوصاف خداوندی آمده باشد معنای ستایش مناسبتر است مثل آیه 1 فاطر(همین سوره) ؛ ولی در مواردی از آیات سیاق کلام بر هر دو معنی دلالت میکند مثل سوره فاتحه الکتاب که هر دو معنی توأمان مناسب است.
الَّذِي أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا يَمَسُّنا فِيها نَصَبٌ وَ لا يَمَسُّنا فِيها لُغُوبٌ ﴿۳۵﴾
همان خدایی که از افزونبخشی خود ما را در این سرای جاوید جای داد، که در آنجا رنج و خستگی به ما نخواهد رسید.438
فاطر (35)
35
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا يُقْضى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها كَذلِكَ نَجْزِي كُلَّ كَفُورٍ ﴿۳۶﴾
انکارورزان آتش دوزخ را [در انتظار] خواهند داشت؛ نه حکم [مرگ] بر آنان جاری میشود تا بمیرند و نه مجازاتِ دوزخ بر آنان سبک میشود؛ هر ناسپاسی را این گونه جزا میدهیم.438
فاطر (35)
36
وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَ جاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ ﴿۳۷﴾
آنان در آنجا فریاد میزنند: صاحباختیارا، ما را بیرون آر تا عمل شایستهای جز آنچه داشتیم داشته باشیم؛ [جواب میشنوند:] مگر عمر طولانی به شما ندادیم تا هر که پندپذیر است، در آن [مدّت] پند پذیرد و هشداردهنده هم به سراغ شما آمد؟ اکنون [مجازات را] بچشید که ستمگران یاوری ندارند.438
فاطر (35)
37
إِنَّ اللَّهَ عالِمُ غَيْبِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ ﴿۳۸﴾
خدا به اسرار آسمانها و زمین و راز دلها داناست(1).438
فاطر (35)
38
به آیه 19 غافر(40) توجّه فرمایید.