وَ قالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَ لَكَ لا تَقْتُلُوهُ عَسى أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ ﴿۹﴾
همسر فرعون(1) گفت: نکشیدش، مایه روشنی چشم من و توست؛ چه بسا برای ما سودمند باشد یا او را به فرزندی برگزینیم(2) و [پایان کار را] درک نمیکردند.
سوره قصص (28) آیه 9
صفحه
385
سوره
قصص (28)
آیه
9
1
در آیه 11 تحریم(66) ، همسر فرعون زنی با ایمان معرّفی شده است.
2
به آیه 39 طه(20) توجّه فرمایید و القیت علیک محبة منی.
وَ أَصْبَحَ فُؤادُ أُمِّ مُوسى فارِغاً إِنْ كادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْ لا أَنْ رَبَطْنا عَلى قَلْبِها لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۰﴾
دلِ مادر موسی [از صبر و قرار] تهی شده بود؛ و اگر قلب او را مطمئن نکرده بودیم(1) تا [به وعده ما] باور داشته باشد، نزدیک بود که [رازِ] کودک را فاش کند.
سوره قصص (28) آیه 10
صفحه
385
سوره
قصص (28)
آیه
10
1
به آیه 7 قصص(همین سوره) توجّه فرمایید.
وَ قالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ ﴿۱۱﴾
[مادر] به خواهر کودک گفت: از پی او برو؛ و خواهرش از دور مراقب کودک بود، بیآنکه فرعونیان بفهمند.
سوره قصص (28) آیه 11
صفحه
385
سوره
قصص (28)
آیه
11
وَ حَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَ هُمْ لَهُ ناصِحُونَ ﴿۱۲﴾
[شیرِ] همه دایگان(1) را از قبل بر او حرام کردیم [به گونهای که سینه هیچ یک را نپذیرفت]؛ آنگاه [خواهرِ موسی] گفت: آیا میخواهید خانوادهای را معرّفی کنم که سرپرستی او را برای شما بپذیرند، در حالی که خیرخواه او باشند؟
سوره قصص (28) آیه 12
صفحه
385
سوره
قصص (28)
آیه
12
1
مراضع: جمع مُرضِع: زن شیرده.
فَرَدَدْناهُ إِلى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ وَ لِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ ﴿۱۳﴾
بدین قرار او را به [آغوشِ] مادرش بازگرداندیم تا دیدهاش روشن گردد و اندوه نخورد و بداند که بیتردید وعده خدا راست است، ولی بیشترِ مردم نمیدانند.
سوره قصص (28) آیه 13
صفحه
385
سوره
قصص (28)
آیه
13
وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوى آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۴﴾
و چون [موسی] به حدّ رشد رسید و [جوانی] برومند شد، به او فرزانگی و دانش عطا کردیم؛ و نیکوکاران را این گونه پاداش میدهیم.
سوره قصص (28) آیه 14
صفحه
386
سوره
قصص (28)
آیه
14
وَ دَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِها فَوَجَدَ فِيها رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شِيعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسى فَقَضى عَلَيْهِ قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ ﴿۱۵﴾
[روزی] در حال غفلت و ناآشنایی نسبت به مردم شهر، وارد شهر شد و دو تن را دید که درگیر شدهاند؛ یکی از آنان از گروه خودش [از بنیاسرائیل] و دیگری [مصری و] از دشمنانش(1) بود؛ آن که از گروه خودش بود، از وی در برابر دشمنش کمک خواست؛ موسی مشت [محکمی] بر او زد و او را از پای درآورد؛ آنگاه گفت: این کار شیطان بود، که دشمنِ گمراهکننده آشکاری است.
سوره قصص (28) آیه 15
صفحه
386
سوره
قصص (28)
آیه
15
1
در مورد کلمه «عدوّ» مفرد و مثنی و جمع و مذکر و مؤنث یکسان است؛ ولی گاهی آن را جمع میبندند و «اعداء» میگویند که در آیات 150 اعراف(7) و 19 فصلت(41) به کار رفته است؛ واژه «عدوّ» در اینجا جمع محسوب میشود.
قالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۱۶﴾
[آنگاه] گفت: صاحباختیارا، من بر خود ستم کردهام، مرا ببخش، و خدا او را بخشید؛ که او آمرزگار و مهربان است.
سوره قصص (28) آیه 16
صفحه
386
سوره
قصص (28)
آیه
16
قالَ رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيراً لِلْمُجْرِمِينَ ﴿۱۷﴾
گفت: صاحباختیارا، به شکرانه نعمتِ [نیرومند]ی که به من ارزانی داشتهای، هرگز پشتیبان بزهکاران نخواهم بود.
سوره قصص (28) آیه 17
صفحه
386
سوره
قصص (28)
آیه
17
فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خائِفاً يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قالَ لَهُ مُوسى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُبِينٌ ﴿۱۸﴾
شب را با ترس و نگرانی در شهر به صبح رساند، که ناگاه مردی که دیروز از او یاری خواسته بود، باز هم او را به فریادرسی میطلبید؛ موسی به او گفت: تو گمراه آشکاری هستی [که هر روز با یکی درگیری].
سوره قصص (28) آیه 18
صفحه
386
سوره
قصص (28)
آیه
18