وَ أَمَّا الْجِدارُ فَكانَ لِغُلامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَ كانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُما وَ كانَ أَبُوهُما صالِحاً فَأَرادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغا أَشُدَّهُما وَ يَسْتَخْرِجا كَنزَهُما رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ وَ ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذلِكَ تَأْوِيلُ ما لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْراً ﴿۸۲﴾
و امّا آن دیوار متعلّق به دو پسر یتیم در آن شهر بود که زیرش گنجی متعلّق به آنها [نهفته] بود و پدرشان مردی صالح بود؛ صاحباختیار تو میخواست آن دو به حدّ رشد برسند و به رحمت صاحباختیارت گنج خویش را خارج کنند؛ و من این کار[ها] را به میل خویش نکردم(1)؛ این است واقعیت ناپیدای آنچه ظرفیت شکیباییاش را نداشتی.302
کهف (18)
82
جمله «ما فعلته عن امری» و نیز ضمیر جمع متکلم در آیات 80 و 81، مؤید این نظر است که آن شخص به ابتکار خود اقدامی نمیکرده و ناگزیر مأموریتی از جانب نظام تکوین داشته است. آنچه در این مورد هرگونه شبهه را از میان میبرد، این جمله صریح است که «پروردگار تو خواست که آنها به نیرو و جوانی خود برسند و گنج خود را بازیابند و من آن را از پیش خود نکردم».
وَ يَسْئَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْراً ﴿۸۳﴾
از تو درباره ذوالقرنین(1) میپرسند، بگو: اطلاعاتی از او برای شما خواهم داد.302
کهف (18)
83
پارهای از محققان ذوالقرنین را به شخصیتهای مختلفی در تاریخ نسبت دادهاند از جمله امپراتور چین که دیوار چین را ساخت و یا اسکندر مقدونی که با قراین آیات سازگار نیست. ولی ابوالکلام آزاد وزیر اسبق آموزش و پرورش هند در کتاب محققانهای که تحت همین عنوان نوشته، او را کورش کبیر، پادشاه هخامنشی ایران، معرّفی کرده است و علامه طباطبایی در المیزان این نظر را قابلقبولتر از نظرات دیگر میداند. مع ذلک باید گفت که هویت او هنوز هم در هاله ابهام است.
إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَ آتَيْناهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَباً ﴿۸۴﴾
به او در زمین نیرو و قدرت دادیم و از هر موردی وسیلهای در اختیارش قرار دادیم.303
کهف (18)
84
فَأَتْبَعَ سَبَباً ﴿۸۵﴾
او هم وسیلهای را [برای سفر] پی گرفت.303
کهف (18)
85
حَتَّى إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِنْدَها قَوْماً قُلْنا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْناً ﴿۸۶﴾
[حرکت کرد] تا اینکه [در ساحل دریا] به محلّ فرو رفتن آفتاب رسید؛ تصوّر کرد خورشید در دریایی [تیره و] گلآلود غروب میکند و در آن منطقه گروهی را مشاهده کرد؛ گفتیم: ای ذوالقرنین، [به اختیار خودت] یا بر آنان سخت میگیری یا به نیکویی میانشان رفتار میکنی.303
کهف (18)
86
قالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذاباً نُكْراً ﴿۸۷﴾
گفت: هر که ستم کند، مجازاتش خواهیم کرد، آنگاه به سوی صاحباختیارش بازگردانده میشود و به مجازاتی غیرعادی گرفتارش خواهد کرد.303
کهف (18)
87
وَ أَمَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُ جَزاءً الْحُسْنى وَ سَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنا يُسْراً ﴿۸۸﴾
و هر که ایمان آرد و به شایستگی عمل کند، نیکویی، پاداشی برای اوست، و از جانب خود نیز دستور آسانی در مورد او خواهیم داد(1).303
کهف (18)
88
عبارت اخیر همان مفهوم آیه 7 لیل(92) را دارد: فسنیسره للیسری.
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً ﴿۸۹﴾
باز هم وسیلهای را [برای سفر] پی گرفت.303
کهف (18)
89
حَتَّى إِذا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَطْلُعُ عَلى قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْراً ﴿۹۰﴾
[به سیر ادامه داد] تا اینکه رسید به محلّ برآمدن آفتاب و مشاهده کرد که آفتاب بر قومی میتابد که هیچ گونه پوششی در برابر آن در اختیارشان قرار نداده بودیم.303
کهف (18)
90
كَذلِكَ وَ قَدْ أَحَطْنا بِما لَدَيْهِ خُبْراً ﴿۹۱﴾
[داستان ذوالقرنین] چنین بود؛ و ما از امکاناتی که داشت آگاه بودیم.303
کهف (18)
91