انتخاب سریع آیه

بر اساس
نام سوره
شماره آیه

قالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلا تَسْئَلْنِي عَنْ شَيْ‏ءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْراً ﴿۷۰﴾

[آن فرشته مجسّم(1) که از اراده‌های خاصّ پروردگار آگاهی داشت و مأمور اجرا بود‌] گفت: اگر از من پیروی کردی، در مورد چیزی از من سؤال مکن تا خودم برای تو توضیحی از آن مطرح کنم.
سوره کهف (18) آیه 70
صفحه

301

سوره

کهف (18)

آیه

70

1

نظایر اجرای برنامه‌های غیرعادی توسّط فرشتگان مجسّم را در داستان زندگی ابراهیم و لوط در آیات 69-77 هود(11) و 51-65 حجر(15) می‌بینیم که رسولانی به شکل میهمان ناشناس بر ابراهیم وارد شدند و در سنین پیری به او و همسرش مژده فرزند دادند و نیز خبر مجازات و نابودی قوم لوط را به اطلاع لوط رساندند و خود، مأمور اجرای آن مجازات بودند؛ حتّی در آیه 72 و 73 هود(11) گفتگوی همسر ابراهیم با فرشتگانِ مجسم نقل شده و نیز از آیه 78 هود(11) استفاده می‌شود که قوم نابکار لوط نیز آنها را به صورت آراسته انسانی مشاهده کردند. همچنین در شرح حال مریم در آیات 17-21 مریم(19) از فرشته مجسّم یا به تعبیر قرآن متمثَّل به بشر صحبت شده است که رسول و مأمور عالَم تکوین بود و به صورت انسانی کامل با مریم گفتگو کرد. تعبیر عَبدا مِن عِبادِنا در آیه 65 کهف(همین سوره) در وصف مصاحب موسی، نظریه فرشته بودن او را نقض نمی‌کند؛ زیرا عباد خدا در قرآن، اعم از انسانها و فرشتگان است، و در مورد فرشتگان نیز تعابیر «عبد» و «رسول» بکار رفته است، از جمله در آیه 26 انبیاء(21) : وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحمنُ وَلَدا سُبحانَهُ بَل عِبادٌ مُکرَمُونَ؛ آیه 19 زخرف(43) : وَجَعَلُوا المَلائِکةَ الَّذِینَ هُم عِبادُ الرَّحمنِ إِناثا؛ آیه 75 حج(22): اللّه یصطَفِی مِنَ المَلائِکةِ رُسُلاً وَ مِنَ النَّاسِ و آیه 21 یونس(10) : إِنَّ رُسُلَنا یکتُبُونَ ما تَمکرُونَ؛ ضمناً آیه 9 انعام(6) نیز صراحت دارد که اگر قرار باشد فرشته‌ای بر آدمیان نازل شود، ناگزیر در لباس و هیأت بشری خواهد بود: وَلَو جَعَلناهُ مَلَکا لَجَعَلناهُ رَجُلاً وَ لَلَبَسنا عَلَیهِم ما یلبِسُونَ.

فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا رَكِبا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَها قالَ أَ خَرَقْتَها لِتُغْرِقَ أَهْلَها لَقَدْ جِئْتَ شَيْئاً إِمْراً ﴿۷۱﴾

آنگاه به راه افتادند تا اینکه سوار کشتی شدند و کشتی را سوراخ کرد؛ [موسی‌] گفت: آن را سوراخ کردی که سرنشینانش را غرق کنی؟ واقعاً کار ناهنجاری کردی!
سوره کهف (18) آیه 71
صفحه

301

سوره

کهف (18)

آیه

71

قالَ أَ لَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً ﴿۷۲﴾

گفت: مگر نگفتم تو همپای من هرگز قادر به تحمّل و شکیبایی نخواهی بود؟
سوره کهف (18) آیه 72
صفحه

301

سوره

کهف (18)

آیه

72

قالَ لا تُؤاخِذْنِي بِما نَسِيتُ وَ لا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْراً ﴿۷۳﴾

موسی گفت: مرا به خاطر آنچه فراموش کردم بازخواست مکن و در کارم بر من سخت مگیر.
سوره کهف (18) آیه 73
صفحه

301

سوره

کهف (18)

آیه

73

فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا لَقِيا غُلاماً فَقَتَلَهُ قالَ أَ قَتَلْتَ نَفْساً زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَيْئاً نُكْراً ﴿۷۴﴾

باز راه افتادند تا به پسری رسیدند، او را کشت؛ [موسی‌] گفت: آیا بی‌گناهی را به ناحق کشتی؟ به راستی کار نادرستی کردی!
سوره کهف (18) آیه 74
صفحه

301

سوره

کهف (18)

آیه

74

قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً ﴿۷۵﴾

گفت: مگر به تو نگفتم هرگز همپای من قادر به تحمّل و شکیبایی نخواهی بود؟!
سوره کهف (18) آیه 75
صفحه

302

سوره

کهف (18)

آیه

75

قالَ إِنْ سَأَلْتُكَ عَنْ شَيْ‏ءٍ بَعْدَها فَلا تُصاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّي عُذْراً ﴿۷۶﴾

[موسی‌] گفت: اگر از این پس چیزی از تو پرسیدم، با من همراهی مکن، که از جانب من معذور خواهی بود.
سوره کهف (18) آیه 76
صفحه

302

سوره

کهف (18)

آیه

76

فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا أَتَيا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَما أَهْلَها فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُما فَوَجَدا فِيها جِداراً يُرِيدُ أَنْ يَنْقَضَّ فَأَقامَهُ قالَ لَوْ شِئْتَ لاَتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْراً ﴿۷۷﴾

باز به راه افتادند تا به شهری رسیدند، از مردمش طعام خواستند، ولی آنان از پذیرایی‌شان خودداری کردند، آنگاه دیواری را مشاهده کردند که نزدیک به فرو ریختن بود و [فرشته مجسّم‌] آن دیوار را [تعمیر و‌] برپا داشت؛ [موسی‌] گفت: اگر می‌خواستی [می‌توانستی‌] در برابر این کار پاداشی دریافت کنی(1) [که خرج تهیه غذا کنیم‌].
سوره کهف (18) آیه 77
صفحه

302

سوره

کهف (18)

آیه

77

1

فعل «لتّخذتَ» از ماده «تخذ» به معنی «اخذ» و از مصدر «اتّخاذ» باب افتعال است؛ و در اصل لاَِتَّخذتَ بوده است.

قالَ هذا فِراقُ بَيْنِي وَ بَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ ما لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيْهِ صَبْراً ﴿۷۸﴾

گفت: اینک [موقع‌] جدایی میان من و توست، و[لی‌] تو را از واقعیت ناپیدای اموری که در برابرش یارای صبر [و سکوت‌] نداشتی، آگاه خواهم کرد(1).
سوره کهف (18) آیه 78
صفحه

302

سوره

کهف (18)

آیه

78

1

قرآن شخصیت مصاحب موسی را معرّفی نکرده است، امّا مفسّران اکثرا گفته‌اند این شخص، «خضر» پیامبر بوده که آب حیات نوشیده و تا قیامت زنده است. ولی از شخصی با نام خضر، نه در قرآن ذکری شده، نه در تورات؛ بعلاوه اقدامات سه‌گانه وی که در این سوره نقل شده، برخلاف عرف رفتارهای هنجار بشری است، بخصوص مجازات و قتل نفس کودک قبل از ارتکاب جرم، با ضوابط و قوانین بشری و بخصوص با آیات قرآن با مضمون حرمت جان آدمی در تضاد است و ارتکاب آن از ناحیه پیامبری که خود مبلّغ و مقید به آداب توحیدی و اخلاقی است و عملش حجّت محسوب می‌شود، پذیرفتنی نیست؛ کما اینکه پس از این ملاقات کوتاه و جدایی، نه از موسی و نه هیچ پیامبر دیگری چنین رفتارهایی سر نزده است و در قرآن نیز چنین رفتاری از مناهی کبیره شمرده می‌شود، از جمله در آیه 32 مائده(5) مَن قَتَلَ نَفسا بغَیرِ نَفسٍ أو فَسادٍ فِی الأرضِ فَکأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعا؛ آیه 33 اسراء(17) وَ لا تَقتُلُوا النَّفسَ الَّتِی حَرَّمَ اللّه إِلاَّ بالحَقِّ و آیه 93 نساء(4) وَ مَن یقتُل مُؤمِنا مُتَعَمِّدا فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِدا فِیها وَ غَضِبَ اللّه عَلَیهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذابا عَظِیما. همچنین تبعیت محض از انسانی دیگر، با بسیاری آیات از جمله آیات 79 و 80 آل‌عمران(3) و 36 اسراء(17) سازگار نیست. ما این شخصیت را فرشته‌ای می‌دانیم که به فرمان خدا به صورت انسانی برای اجرای مشیت‌‌های خدا ظاهر شده است. چنین مواردی در قرآن سابقه دارد، نمونه‌هایی از آن را در زیرنویس آیه 70 کهف(همین سوره) آورده‌ایم.

أَمَّا السَّفِينَةُ فَكانَتْ لِمَساكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَها وَ كانَ وَراءَهُمْ مَلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْباً ﴿۷۹﴾

امّا آن کشتی متعلّق به بینوایانی بود که در دریا کار می‌کردند، خواستم معیوبش کنم چون در جلو راهشان(1) پادشاهی [ستمگر در کمین‌] بود که هر کشتی [سالمی‌] را مصادره می‌کرد.
سوره کهف (18) آیه 79
صفحه

302

سوره

کهف (18)

آیه

79

1

«وراء» از واژه‌های اضداد است، هم به معنی پیش رو، و هم پشت سر می‌آید. مثل «وراء» در آیات 100 مؤمنون(23) و 13 حدید(57) با اشاره به پشت سر، و در آیات 16 و 17 ابراهیم(14) با اشاره به پیش رو.