انتخاب سریع آیه

بر اساس
نام سوره
شماره آیه

قالَ أَ رَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَ ما أَنْسانِيهُ إِلاَّ الشَّيْطانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَ اتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَباً ﴿۶۳﴾

پاسخ داد: آیا متوجّه شدی آنگاه که بر آن تخته سنگ آرام گرفته بودیم؟ فراموش کردم [که داستانِ شگفتِ‌] ماهی را [بازگو کنم‌] و این شیطان بود که مرا از یادآوری [داستان‌] آن به فراموشی انداخت(1)؛ و به صورتی شگفت‌‌آور، [ماهی] راه خود را به دریا گرفت [و رفت‌].
سوره کهف (18) آیه 63
صفحه

301

سوره

کهف (18)

آیه

63

1

در عبارت «ما أنسانیهُ» ، بنابر قاعده ادبی، ضمیر «هُ» می‌بایست با کسره بیاید، اما در نسخه مشهور قرآن - روایتِ حَفص از قرائتِ عاصِم - از قرن دوم هجری چنین ثبت شده و به همین شکل باقی مانده است، لکن در سیزده نسخه دیگر از قرائتهای چهارده‌گانه قرآن، تماماً بصورت «ما أنسانیهِ» ثبت شده که صحیح‌تر می‌نماید. کلمه «علیهُ» در آیه 10 فتح(48) نیز از همین مقوله است.

قالَ ذلِكَ ما كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلى آثارِهِما قَصَصاً ﴿۶۴﴾

موسی [به فراست دریافت و‌] گفت: همان جاست که می‌خواستیم(1) و جستجوکنان از رد پای خود بازگشتند.
سوره کهف (18) آیه 64
صفحه

301

سوره

کهف (18)

آیه

64

1

فعل مضارع «نبغ» مرفوع است و در اصل «نبغی» بوده. کتابت آن بدون یاء رسم الخط قرآنی است که از آغاز چنین نوشته شده است.

فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً ﴿۶۵﴾

[آنجا‌] یکی از بندگان ما را یافتند که از جانب خویش به او رحمتی عطا کرده و دانشی [خاصّ‌] از نزد خود به او آموخته بودیم.
سوره کهف (18) آیه 65
صفحه

301

سوره

کهف (18)

آیه

65

قالَ لَهُ مُوسى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً ﴿۶۶﴾

موسی به او گفت: آیا [می‌توانم همراه و‌] پیرو تو شوم، تا از کمالی که آموزش یافته‌ای به من بیاموزی؟
سوره کهف (18) آیه 66
صفحه

301

سوره

کهف (18)

آیه

66

قالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً ﴿۶۷﴾

گفت: تو همپای من هرگز قادر به تحمّل و شکیبایی نخواهی بود.
سوره کهف (18) آیه 67
صفحه

301

سوره

کهف (18)

آیه

67

وَ كَيْفَ تَصْبِرُ عَلى ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً ﴿۶۸﴾

چگونه در برابر اموری که به [رموز‌] آن هیچ آگاهی نیافته‌ای، شکیبایی خواهی داشت؟
سوره کهف (18) آیه 68
صفحه

301

سوره

کهف (18)

آیه

68

قالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ صابِراً وَ لا أَعْصِي لَكَ أَمْراً ﴿۶۹﴾

گفت: ان شاءاللّه مرا شکیبا خواهی یافت و در هیچ موردی نافرمانی‌ات نخواهم کرد.
سوره کهف (18) آیه 69
صفحه

301

سوره

کهف (18)

آیه

69

قالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلا تَسْئَلْنِي عَنْ شَيْ‏ءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْراً ﴿۷۰﴾

[آن فرشته مجسّم(1) که از اراده‌های خاصّ پروردگار آگاهی داشت و مأمور اجرا بود‌] گفت: اگر از من پیروی کردی، در مورد چیزی از من سؤال مکن تا خودم برای تو توضیحی از آن مطرح کنم.
سوره کهف (18) آیه 70
صفحه

301

سوره

کهف (18)

آیه

70

1

نظایر اجرای برنامه‌های غیرعادی توسّط فرشتگان مجسّم را در داستان زندگی ابراهیم و لوط در آیات 69-77 هود(11) و 51-65 حجر(15) می‌بینیم که رسولانی به شکل میهمان ناشناس بر ابراهیم وارد شدند و در سنین پیری به او و همسرش مژده فرزند دادند و نیز خبر مجازات و نابودی قوم لوط را به اطلاع لوط رساندند و خود، مأمور اجرای آن مجازات بودند؛ حتّی در آیه 72 و 73 هود(11) گفتگوی همسر ابراهیم با فرشتگانِ مجسم نقل شده و نیز از آیه 78 هود(11) استفاده می‌شود که قوم نابکار لوط نیز آنها را به صورت آراسته انسانی مشاهده کردند. همچنین در شرح حال مریم در آیات 17-21 مریم(19) از فرشته مجسّم یا به تعبیر قرآن متمثَّل به بشر صحبت شده است که رسول و مأمور عالَم تکوین بود و به صورت انسانی کامل با مریم گفتگو کرد. تعبیر عَبدا مِن عِبادِنا در آیه 65 کهف(همین سوره) در وصف مصاحب موسی، نظریه فرشته بودن او را نقض نمی‌کند؛ زیرا عباد خدا در قرآن، اعم از انسانها و فرشتگان است، و در مورد فرشتگان نیز تعابیر «عبد» و «رسول» بکار رفته است، از جمله در آیه 26 انبیاء(21) : وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحمنُ وَلَدا سُبحانَهُ بَل عِبادٌ مُکرَمُونَ؛ آیه 19 زخرف(43) : وَجَعَلُوا المَلائِکةَ الَّذِینَ هُم عِبادُ الرَّحمنِ إِناثا؛ آیه 75 حج(22): اللّه یصطَفِی مِنَ المَلائِکةِ رُسُلاً وَ مِنَ النَّاسِ و آیه 21 یونس(10) : إِنَّ رُسُلَنا یکتُبُونَ ما تَمکرُونَ؛ ضمناً آیه 9 انعام(6) نیز صراحت دارد که اگر قرار باشد فرشته‌ای بر آدمیان نازل شود، ناگزیر در لباس و هیأت بشری خواهد بود: وَلَو جَعَلناهُ مَلَکا لَجَعَلناهُ رَجُلاً وَ لَلَبَسنا عَلَیهِم ما یلبِسُونَ.

فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا رَكِبا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَها قالَ أَ خَرَقْتَها لِتُغْرِقَ أَهْلَها لَقَدْ جِئْتَ شَيْئاً إِمْراً ﴿۷۱﴾

آنگاه به راه افتادند تا اینکه سوار کشتی شدند و کشتی را سوراخ کرد؛ [موسی‌] گفت: آن را سوراخ کردی که سرنشینانش را غرق کنی؟ واقعاً کار ناهنجاری کردی!
سوره کهف (18) آیه 71
صفحه

301

سوره

کهف (18)

آیه

71

قالَ أَ لَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً ﴿۷۲﴾

گفت: مگر نگفتم تو همپای من هرگز قادر به تحمّل و شکیبایی نخواهی بود؟
سوره کهف (18) آیه 72
صفحه

301

سوره

کهف (18)

آیه

72