وَ يَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبالَ وَ تَرَى الْأَرْضَ بارِزَةً وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً ﴿۴۷﴾
[به یاد آر] روزی را که کوهها را به رفتار آوریم و زمین را آشکار و هموار میبینی، و همه را [برای حساب] احضار میکنیم و اَحَدی را فروگذار نخواهیم کرد.299
کهف (18)
47
وَ عُرِضُوا عَلى رَبِّكَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونا كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُمْ مَوْعِداً ﴿۴۸﴾
همگی صف کشیده بر صاحباختیارت عرضه میشوند(1)؛ [اکنون به تنهایی(2)] با همان وضعی که در آغاز شما را آفریدیم، به پیشگاه ما بازآمدهاید، ولی تصوّر میکردید که هرگز وعده گاهی برای شما قرار نمیدهیم.299
کهف (18)
48
به آیه 18 حاقه(69) توجّه فرمایید.
برای توجیه افزوده به آیه 94 انعام(6) توجه فرمایید.
وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً ﴿۴۹﴾
دفتر اعمال(1) را در میان نهند و بزهکاران را میبینی که از مفاد آن هراسانند(2) و میگویند: وای بر ما، این چه دفتری است(3) که هیچ [عمل] کوچک و بزرگی را فرونگذاشته، مگر اینکه همه را به شمار آورده است(4)، و [همه مردم] اعمال خود را حاضر میبینند؛ و صاحباختیار تو به هیچ کس ستم نخواهد کرد.299
کهف (18)
49
با آیات 19 و 25 حاقه(69)، از نظر مفهوم «کتاب» در این جا مقایسه فرمایید؛ و نحوه تنظیم آن کتاب را در آیه 29 جاثیه(45) ملاحظه فرمایید.
«اشفاق» به معنی مهربانی است، امّا وقتی با حرف «مِن» همراه باشد ، مفهوم ترسیدن پیدا میکند.
در عبارت «مال هذا الکتاب» حرف جر لام از آغاز منفصل نوشته شده و به همین شکل باقی مانده است.
همین مفهوم در آیات 13 و 14 اسراء(17) و 80 زخرف(43) آمده است؛ به آیات 30 آلعمران(3) ، 13 قیامت(75) ، 29 جاثیه(45) نیز برای توضیح بیشتر توجّه فرمایید.
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِي وَ هُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلاً ﴿۵۰﴾
[به یاد آر] زمانی را که به فرشتگان گفتیم: برای [بزرگداشت] آدم ابراز فروتنی کنید(1)، همه ابراز فروتنی کردند، جز ابلیس، که از گروه جن بود و از فرمان صاحباختیارش منحرف شد؛ [با این حال] چرا او و فرزندانش را که دشمن شما هستند، به جای من کارساز خود انتخاب میکنید؟! ستمگران بد جانشینی [به جای خدا] دارند.299
کهف (18)
50
در آیه 62 اسراء(17) شیطان در پاسخ دستور سجده بر انسان میگوید: کسی را که بر من برتریاش دادی چگونه سجده کنم؛ و نشان میدهد که منظور از سجده شیطان بر آدم سجده عبادی نبوده، زیرا در این صورت شیطان قهرا میگفت چگونه انسان قابل عبادت باشد؛ ولی شیطان در آیه 76 ص(38) سخن از برتری خود نسبت به آدم دارد و نیز در آیه 33 حجر(15) به برتری خود اشاره میکند و نشان میدهد که او از تواضع در برابر انسان ابا داشت.
ما أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَ ما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُداً ﴿۵۱﴾
هنگام آفرینش آسمانها و زمین و نیز هنگام آفرینش نوع خودشان، آنان را حاضر نکرده بودم، و من گمراهکنندگان را دستیار خود قرار نمیدهم.299
کهف (18)
51
وَ يَوْمَ يَقُولُ نادُوا شُرَكائِيَ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ مَوْبِقاً ﴿۵۲﴾
[به یاد آر] روزی را که [خدا] گوید: افرادی را که [در قدرت] شرکای من تصوّر میکردید [به کمک] فرا خوانید، آنگاه آنان را [به کمک] میخوانند، ولی به آنان پاسخ نمیدهند و میانشان ورطهای قرار میدهیم(1).299
کهف (18)
52
مفهوم آیه به بیان کاملتر در آیات 62 -64 قصص(28) و 81 و 82 مریم(19) آمده است.
وَ رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها وَ لَمْ يَجِدُوا عَنْها مَصْرِفاً ﴿۵۳﴾
بزهکاران آتش را میبینند و یقین کنند که بر آن نگونسار(1) خواهند شد و راه گریزی از آن نخواهند یافت(2).299
کهف (18)
53
مواقعوها: در اصل مواقعونها بوده که به علت اضافه شدن، نون حذف شده است.
مفهوم این آیه به بیان دیگر در آیه 85 نحل(16) آمده است.
وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِي هذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَ كانَ الْإِنْسانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلاً ﴿۵۴﴾
در این قرآن از هر [گونه] مَثَلی برای مردم به شکلهای مختلف بیان کردهایم(1)، و[لی] انسان بیش از هر موجودی سرِ جدال دارد.300
کهف (18)
54
به عنوان نمونه به آیات 261 بقره(2) ، 24 یونس(10) ، 41 عنکبوت(29) ، 20 حدید(57) و 5 جمعه(62) توجّه فرمایید.
وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى وَ يَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلاَّ أَنْ تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ قُبُلاً ﴿۵۵﴾
آنگاه که [قرآن، عامل] هدایت بر مردم عرضه شد، چیزی آنان را از ایمان و درخواست آمرزش از پیشگاه صاحباختیارشان باز نداشت، جز اینکه [با غفلت میخواستند مجازاتی که] سنت جاری در امّتهای پیشین [بود] بر ایشان نیز جاری شود(1)، یا مجازات رودررو به آنان برسد(2).300
کهف (18)
55
اگر با آیه 94 اسراء(17) مقایسه کنیم اصل مسأله روشن میشود. برای درک بهتر مفهوم آیه، به آیات 96 و 97 یونس(10) توجّه فرمایید، و یکی از مصداقهای آن را در آیه 11 آلعمران(3) ملاحظه فرمایید؛ ضمناً موارد مختلف درخواستهایشان را برای رسیدن مجازات، در مورد قوم صالح در آیه 77 اعراف(7) و در مورد قوم نوح در آیه 32 هود(11) و در مورد قوم شعیب در آیه 187 شعراء(26) و در مورد قوم لوط در آیه 29 عنکبوت(29) و در مورد قوم هود در آیه 22 احقاف(46) و بالاخره در مورد مشرکین قریش در آیات 32 انفال(8) و 16 ص(38) ملاحظه فرمایید.
به آیه 90 یونس(10) و نیز به آیات 83-85 غافر(40) توجّه فرمایید.
وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ يُجادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ ما أُنْذِرُوا هُزُواً ﴿۵۶﴾
ما پیامبران را جز به عنوان بشارتدهنده و هشداردهنده نمیفرستیم، و[لی] انکارورزان به باطل مجادله میکنند تا حق را به آن وسیله از میان بردارند(1)، و آیات مرا و [به خصوص] آیاتی که بدان هشدار داده شدهاند، به استهزاء گرفتند.300
کهف (18)
56
به آیات 18 انبیاء(21) و 8 صف(61) توجّه فرمایید.