هُنالِكَ الْوَلايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَواباً وَ خَيْرٌ عُقْباً ﴿۴۴﴾
آنجا [متوجّه شد که] کارسازی [و قدرت] یکسره دست خدای حق است(1)؛ که از نظر پاداش و سرانجام دادن، نیکوتر است.298
کهف (18)
44
به آیات 84 و 85 غافر(40) توجّه فرمایید.
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِراً ﴿۴۵﴾
زندگی دنیا را برای آنان به آبی مَثَل بزن که از آسمان فرومیفرستیمش و با آن، گیاهان زمین [به فراوانی بروید و] در هم پیچد، آنگاه [چنان] خشک و شکسته گردد که بادها پراکندهاش گرداند؛ و خداست که بر هر چیز تواناست.298
کهف (18)
45
الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلاً ﴿۴۶﴾
مال و فرزندان(1)، زیور زندگی دنیاست و آثار شایسته و پاینده، نزد صاحباختیارت از نظر پاداش و امیدواری نیکوتر است(2).299
کهف (18)
46
منظور از «بنون» فرزندان است که بنا به قاعده تغلیب مذکر به کار برده شده.
مفهوم آیه به بیان کاملتر در آیات 14 و 15 آلعمران(3) و 9 منافقون(63) آمده است؛ در این رابطه به آیات 1 و 2 تکاثر(102) هم توجّه فرمایید.
وَ يَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبالَ وَ تَرَى الْأَرْضَ بارِزَةً وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً ﴿۴۷﴾
[به یاد آر] روزی را که کوهها را به رفتار آوریم و زمین را آشکار و هموار میبینی، و همه را [برای حساب] احضار میکنیم و اَحَدی را فروگذار نخواهیم کرد.299
کهف (18)
47
وَ عُرِضُوا عَلى رَبِّكَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونا كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُمْ مَوْعِداً ﴿۴۸﴾
همگی صف کشیده بر صاحباختیارت عرضه میشوند(1)؛ [اکنون به تنهایی(2)] با همان وضعی که در آغاز شما را آفریدیم، به پیشگاه ما بازآمدهاید، ولی تصوّر میکردید که هرگز وعده گاهی برای شما قرار نمیدهیم.299
کهف (18)
48
به آیه 18 حاقه(69) توجّه فرمایید.
برای توجیه افزوده به آیه 94 انعام(6) توجه فرمایید.
وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً ﴿۴۹﴾
دفتر اعمال(1) را در میان نهند و بزهکاران را میبینی که از مفاد آن هراسانند(2) و میگویند: وای بر ما، این چه دفتری است(3) که هیچ [عمل] کوچک و بزرگی را فرونگذاشته، مگر اینکه همه را به شمار آورده است(4)، و [همه مردم] اعمال خود را حاضر میبینند؛ و صاحباختیار تو به هیچ کس ستم نخواهد کرد.299
کهف (18)
49
با آیات 19 و 25 حاقه(69)، از نظر مفهوم «کتاب» در این جا مقایسه فرمایید؛ و نحوه تنظیم آن کتاب را در آیه 29 جاثیه(45) ملاحظه فرمایید.
«اشفاق» به معنی مهربانی است، امّا وقتی با حرف «مِن» همراه باشد ، مفهوم ترسیدن پیدا میکند.
در عبارت «مال هذا الکتاب» حرف جر لام از آغاز منفصل نوشته شده و به همین شکل باقی مانده است.
همین مفهوم در آیات 13 و 14 اسراء(17) و 80 زخرف(43) آمده است؛ به آیات 30 آلعمران(3) ، 13 قیامت(75) ، 29 جاثیه(45) نیز برای توضیح بیشتر توجّه فرمایید.
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِي وَ هُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلاً ﴿۵۰﴾
[به یاد آر] زمانی را که به فرشتگان گفتیم: برای [بزرگداشت] آدم ابراز فروتنی کنید(1)، همه ابراز فروتنی کردند، جز ابلیس، که از گروه جن بود و از فرمان صاحباختیارش منحرف شد؛ [با این حال] چرا او و فرزندانش را که دشمن شما هستند، به جای من کارساز خود انتخاب میکنید؟! ستمگران بد جانشینی [به جای خدا] دارند.299
کهف (18)
50
در آیه 62 اسراء(17) شیطان در پاسخ دستور سجده بر انسان میگوید: کسی را که بر من برتریاش دادی چگونه سجده کنم؛ و نشان میدهد که منظور از سجده شیطان بر آدم سجده عبادی نبوده، زیرا در این صورت شیطان قهرا میگفت چگونه انسان قابل عبادت باشد؛ ولی شیطان در آیه 76 ص(38) سخن از برتری خود نسبت به آدم دارد و نیز در آیه 33 حجر(15) به برتری خود اشاره میکند و نشان میدهد که او از تواضع در برابر انسان ابا داشت.
ما أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَ ما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُداً ﴿۵۱﴾
هنگام آفرینش آسمانها و زمین و نیز هنگام آفرینش نوع خودشان، آنان را حاضر نکرده بودم، و من گمراهکنندگان را دستیار خود قرار نمیدهم.299
کهف (18)
51
وَ يَوْمَ يَقُولُ نادُوا شُرَكائِيَ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ مَوْبِقاً ﴿۵۲﴾
[به یاد آر] روزی را که [خدا] گوید: افرادی را که [در قدرت] شرکای من تصوّر میکردید [به کمک] فرا خوانید، آنگاه آنان را [به کمک] میخوانند، ولی به آنان پاسخ نمیدهند و میانشان ورطهای قرار میدهیم(1).299
کهف (18)
52
مفهوم آیه به بیان کاملتر در آیات 62 -64 قصص(28) و 81 و 82 مریم(19) آمده است.
وَ رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها وَ لَمْ يَجِدُوا عَنْها مَصْرِفاً ﴿۵۳﴾
بزهکاران آتش را میبینند و یقین کنند که بر آن نگونسار(1) خواهند شد و راه گریزی از آن نخواهند یافت(2).299
کهف (18)
53
مواقعوها: در اصل مواقعونها بوده که به علت اضافه شدن، نون حذف شده است.
مفهوم این آیه به بیان دیگر در آیه 85 نحل(16) آمده است.