انتخاب سریع آیه

بر اساس
نام سوره
شماره آیه

وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ قالَ ما أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هذِهِ أَبَداً ﴿۳۵﴾

در حالی که در حق خویش ستم می‌کرد، [با غرور‌] به باغش وارد شد و گفت: باور نمی‌کنم که این [بوستان‌] ‌هیچ‌گاه نابود گردد(1)،
سوره کهف (18) آیه 35
صفحه

298

سوره

کهف (18)

آیه

35

1

شبیه این داستان در آیات 17-33 قلم(68) نیز آمده است.

وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْراً مِنْها مُنْقَلَباً ﴿۳۶﴾

و گمان نمی‌کنم که قیامت برپا شود؛ اگر هم به سوی ‌صاحب‌اختیارم بازگردانده شوم، جایگاهی بهتر از این خواهم داشت(1)
سوره کهف (18) آیه 36
صفحه

298

سوره

کهف (18)

آیه

36

1

ولی به هنگام گرفتاری و مجازات، آیات 27-29 حاقه(69) را بر زبان می‌آورند.

قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ أَ كَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلاً ﴿۳۷﴾

معاشرش ضمن محاوره بدو گفت: مگر [تدبیر و توان‌] خدای را که تو را از خاک و نطفه آفرید و به صورت مرد کاملی سامان داد، انکار می‌کنی؟
سوره کهف (18) آیه 37
صفحه

298

سوره

کهف (18)

آیه

37

لكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَداً ﴿۳۸﴾

ولی من(1) [اعتقاد دارم‌] خدا ‌صاحب‌اختیار من است و هیچ کس را [در قدرت و تدبیر‌] با او شریک نمی‌دانم.
سوره کهف (18) آیه 38
صفحه

298

سوره

کهف (18)

آیه

38

1

کلمه «لکنّا» در اصل «لکنَّ أَنَا» می‌باشد.

وَ لَوْ لا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالاً وَ وَلَداً ﴿۳۹﴾

و چرا آنگاه که به بوستان خویش درآمدی، نگفتی که آنچه خدا خواهد [شدنی است‌]، و هیچ نیرویی جز به تأیید خدا نیست؟ اگر از نظر مال و فرزند مرا کمتر از خود می‌بینی،
سوره کهف (18) آیه 39
صفحه

298

سوره

کهف (18)

آیه

39

فَعَسى رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ يُرْسِلَ عَلَيْها حُسْباناً مِنَ السَّماءِ فَتُصْبِحَ صَعِيداً زَلَقاً ﴿۴۰﴾

چه بسا ‌صاحب‌اختیارم بهتر از باغ تو به من عطا کند و بر آن [باغ که تکیه‌گاه توست‌] صاعقه‌ای(1) از آسمان بفرستد تا خاکی بی‌گیاه گردد؛
سوره کهف (18) آیه 40
صفحه

298

سوره

کهف (18)

آیه

40

1

واژه «حسبان» هر جا در قرآن آمده به معنی حساب و شمارش است به جز این مورد.

أَوْ يُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَباً ﴿۴۱﴾

و یا آب آن [به زمین‌] فروکش کند که هرگز به آن دست نیابی.
سوره کهف (18) آیه 41
صفحه

298

سوره

کهف (18)

آیه

41

وَ أُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلى ما أَنْفَقَ فِيها وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها وَ يَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَداً ﴿۴۲﴾

محصولش [توسّط آفتی آسمانی‌] احاطه شد و [از بین رفت‌]، آنگاه دو دست خویش را در حسرت هزینه‌ای که در آنجا کرده بود به هم می‌سایید، در حالی که داربست‌هایش(1) فرو ریخته بود و می‌گفت: کاش هیچ کس را [در قدرت و تدبیر‌] با ‌صاحب‌اختیارم شریک تلقّی نمی‌کردم.
سوره کهف (18) آیه 42
صفحه

298

سوره

کهف (18)

آیه

42

1

عروش: جمع عرش: سقف، در اینجا منظور داربست هاست.

وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ فِئَةٌ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما كانَ مُنْتَصِراً ﴿۴۳﴾

و هیچ گروهی نداشت که در برابر خدا به یاری‌اش برخیزند و خود نیز قادر به دفاع نبود(1).
سوره کهف (18) آیه 43
صفحه

298

سوره

کهف (18)

آیه

43

1

به آیه 17 احزاب(33) توجّه فرمایید.

هُنالِكَ الْوَلايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَواباً وَ خَيْرٌ عُقْباً ﴿۴۴﴾

آنجا [متوجّه شد که‌] کارسازی [و قدرت‌] یکسره دست خدای حق است(1)؛ که از نظر پاداش و سرانجام دادن، نیکوتر است.
سوره کهف (18) آیه 44
صفحه

298

سوره

کهف (18)

آیه

44

1

به آیات 84 و 85 غافر(40) توجّه فرمایید.