وَ كَذلِكَ بَعَثْناهُمْ لِيَتَسائَلُوا بَيْنَهُمْ قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قالُوا لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّها أَزْكى طَعاماً فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَ لْيَتَلَطَّفْ وَ لا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَداً ﴿۱۹﴾
این گونه بیدارشان کردیم تا از یکدیگر پرسش کنند؛ یکی از آنها پرسید: چه مدّت [در خواب] بودید؟ گفتند: یک روز یا کمتر از یک روز؛ [دیگران] گفتند: صاحباختیارتان به مدّت توقّف شما داناتر است(1). اکنون یکی را از [میان] خود، با این سکهها که دارید به شهر بفرستید و جستجو کند کدام غذا مناسبتر است که خوراکی از آن برای شما بیاورد، و باید توجّه کند که کسی را از وضع شما آگاه نگرداند.295
کهف (18)
19
در این آیه گفتگوی بین 3 گروه شامل یک نفر سؤالکننده قال و دو گروه پاسخدهنده (قالوا... قالوا) مطرح شده و نشان میدهد عده آنها حداقل 1 و 3 و 3 معادل 7 نفر بوده است؛ به زیرنویس آیه 22 کهف(همین سوره) هم توجه فرمایید.
إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً ﴿۲۰﴾
زیرا اگر بر شما دست یابند، سنگسارتان خواهند کرد، یا شما را به آیین خودشان بازگردانند و در آن صورت هرگز رستگار نخواهید شد.295
کهف (18)
20
وَ كَذلِكَ أَعْثَرْنا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ لا رَيْبَ فِيها إِذْ يَتَنازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْياناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِداً ﴿۲۱﴾
بدین گونه [پس از عرضه سکههای قدیمی، مردم را] به وضعشان آگاه کردیم تا بدانند که بیگمان وعده خدا راست است و تردیدی در [مورد] رستاخیز نیست؛ آنگاه [پس از مرگ ایشان، مردم] درباره آنان با یکدیگر به گفتگو پرداختند و [گروهی که بیاعتقاد بودند] گفتند: بر [محلّ مرگ] آنان [در غار] دیواری(1) بسازید [تا پوشیده شده و از یادها بروند، ما حقیقت کار ایشان را نمیدانیم] - صاحباختیارشان آگاهتر است به [حال] آنان، و[لی] کسانی که حقیقت داستان آنان را درک کرده بودند، [و آن را دلیلی بر رستاخیز میدیدند]، گفتند: بر [غار]شان نمازگاهی میسازیم [تا خاطره آنان باقی بماند(2)].296
کهف (18)
21
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل این آیه گفته است: «بناء بنیان» به معنی احداث دیوار است.
لازم به ذکر است که غالب مفسّران گفتهاند: اصحاب کهف پس از آنکه مردم به احوال آنان پی بردند، بیش از چند ساعت زنده نماندند و همه در غارشان قبض روح شدند.
سَيَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَ يَقُولُونَ خَمْسَةٌ سادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَيْبِ وَ يَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ ما يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ قَلِيلٌ فَلا تُمارِ فِيهِمْ إِلاَّ مِراءً ظاهِراً وَ لا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً ﴿۲۲﴾
[گروهی] خواهند گفت: آنان سه تن بودند و چهارمی سگشان بود، و [گروهی] خواهند گفت: پنج تن بودند و ششمی سگشان بود، [همه از روی بیاطلاعی] تیری به تاریکی رها میکنند، و [بعضی هم] میگویند: هفت تن بودند، هشتمی سگشان بود؛ بگو: صاحباختیارم به تعدادشان آگاهتر است، شمار آنان را افراد قلیلی میدانند؛ درباره آنان جز در حدّی که [با وحی] روشن و ظاهر شده است، گفتگو مکن(1) و از هیچ کس درباره آنان نظر مخواه؛296
کهف (18)
22
از میان سه رقم 3 و 5 و 7 که در این آیه برای تعداد نفرات اصحاب کهف مطرح شده است، دو رقم 3 و 5 با تعبیر «رجما بالغیب» تلویحا نفی شده است، و رقم 7 با تعبیر «خدا داناتر است» به طور ضمنی تأیید شده است که با مفاد آیه 19 کهف(همین سوره) و توضیح زیرنویس آن همخوانی دارد.
وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فاعِلٌ ذلِكَ غَداً ﴿۲۳﴾
و در هیچ مورد مگوی که فردا چنین خواهم کرد،296
کهف (18)
23
إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ وَ اذْكُرْ رَبَّكَ إِذا نَسِيتَ وَ قُلْ عَسى أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً ﴿۲۴﴾
مگر با قید «إن شاءاللّه» و هر گاه فراموش کردی، [به محض توجّه] صاحباختیارت را یاد کن و بگو: چه بسا پروردگارم مرا به راهی نزدیکتر از این به کمال هدایت کند(1)296
کهف (18)
24
به آیه 152 بقره(2) فاذکرونی اذکرکم توجّه فرمایید.
وَ لَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً ﴿۲۵﴾
و در غارشان سیصد سال به سر بردند و [کسانی که با مقیاس قمری محاسبه میکردند] نه سال بر آن افزودند.296
کهف (18)
25
قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَداً ﴿۲۶﴾
بگو: خدا از مدّت توقفشان آگاهتر است، و آگاهی از اسرار آسمانها و زمین خاصّ اوست؛ چه بینا و چه شنواست(1)! آدمیان جز او هیچ کارسازی نخواهند داشت و خدا هیچ کس را در فرمان خویش مشارکت نخواهد داد.296
کهف (18)
26
عبارت «اَبصِر بِه و اَسمِع» در اصل «اَبصِر بِه و اَسمِع بِه» بوده که با زیبایی و اختصار، بیان شده است. «اَبصِر بِ» و «اَسمِع بِ» هر دو صیغه تعجب است. وزن «اَفعِل بِ» به طور کلّی وزن تعجّب است که دو مرتبه در این آیه در وصف خدا و دو مرتبه در آیه 38 مریم(19) در مورد وضعیت حسرتبار منکران در قیامت آمده است. وزن دیگر صیغه تعجب، «ما اَفعَلَ» است که یک بار در آیه 175 بقره(2) به کار رفته است.
وَ اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتابِ رَبِّكَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً ﴿۲۷﴾
آنچه از کتاب صاحباختیارت به تو وحی شده، تلاوت کن؛ هیچ تغییردهندهای برای کلماتش وجود ندارد؛ و هرگز پناهی جز او نخواهی یافت.296
کهف (18)
27
وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً ﴿۲۸﴾
در برابر کسانی که بامداد و شبانگاه صاحباختیار خویش را [به نیایش] میخوانند(1) و خشنودی او را میجویند، خود را شکیبا کن و دیدگانت در هوای زیور زندگی دنیا، از آنان [به سوی توانگران] برنگردد(2)، و از کسی که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم(3) و پیرو هوای نفس خود شده و کارش زیادهروی است، اطاعت مکن.297
کهف (18)
28
ذکر نام خدا در دو طرف روز صبح و شب در موارد مختلف دیگری نیز در قرآن تأکید شده است، مثل آیات 52 انعام(6) ، 205 اعراف(7) ، 36 نور(24) ، 42 احزاب(33) ، 55 غافر(40) ، 9 فتح(48) و 25 انسان(76). در تعالیم زکریا نیز چنانکه در آیات 41 آلعمران(3) و 11 مریم(19) آمده، مورد تأکید قرار گرفته است.
مفهوم این قسمت از آیه به بیان دیگر در آیه 52 انعام(6) آمده است؛ آیات 1-10 عبس(80) نیز در همین رابطه است.
به نیمه دوّم آیه 5 صف(61) توجّه فرمایید.