اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً ﴿۱۴﴾
کارنامهات را بخوان(1)؛ امروز شخص تو به عنوان حسابرس بر [کار] خودت کافی است.283
اسراء (17)
14
به آیه 30 آلعمران(3) توجّه فرمایید.
مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً ﴿۱۵﴾
هر که هدایت شود، به سود خویش هدایت شده است و هر که گمراه گشت، به زیان خویش گمراه شده است؛ هیچ کس بار گناه دیگری را بر عهده نخواهد داشت(1)؛ و ما [هیچ ملّت منحرفی را] مجازات نمیکنیم، تا اینکه [قبلاً] رسولی بر آنان برانگیزیم [و هشدار دهیم(2)].283
اسراء (17)
15
پاسخ ادّعای انکارورزان است که در آیه 12 عنکبوت(29) آمده است. مفهوم این عبارت را به بیان دیگر در آیه 134 بقره(2) ملاحظه فرمایید. مفاد این عبارت با آیات 25 نحل(16) و 13 عنکبوت(29) تناقضی ندارد، چرا ؟
به آیات 47 یونس(10) و 134 طه(20) توجّه فرمایید؛ ضمناً مفهوم این عبارت به بیان دیگر در آیه 165 نساء(4) و 131 انعام(6) آمده است.
وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفِيها فَفَسَقُوا فِيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمِيراً ﴿۱۶﴾
و چون اراده هلاک [مردم] شهری را کنیم(1)، به طبقه عیاش(2) آن میدان میدهیم که [بیشتر] منحرف شوند و فرمان مجازات(3) سزاوارشان گردد. آنگاه آنها را به سختی درهم میکوبیم.283
اسراء (17)
16
با آیه 117 هود(11) مقایسه فرمایید.
«مترفیها» در اصل «مترفینها» بوده که به علت اضافه شدن به ضمیر «نون» آن حذف شده است.
منظور از «قول» در آیه، همان مفاد آیات 18 اعراف(7) ، 43 حجر(15) و 84 و 85 ص(38) است.
وَ كَمْ أَهْلَكْنا مِنَ الْقُرُونِ مِنْ بَعْدِ نُوحٍ وَ كَفى بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً ﴿۱۷﴾
چه بسیار نسلها(1) را که پس از نوح [به همین شیوه] هلاک کردیم؛ و صاحباختیارت در مورد گناهان بندگانش به عنوان آگاه و بینا کافی است(2).283
اسراء (17)
17
قرون: جمع قرن: مردمان یک عصر و زمان.
معنی و مفهوم این آیه به بیان دیگر در آیات 11 انبیاء(21) ، 45 حج(22) و 8 طلاق(65) آمده است.
مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فِيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً ﴿۱۸﴾
هر که [فقط] طالب [لذّات] زودگذر [دنیا(1)] است، به هر که مصلحت بدانیم، به تشخیص خود به زودی در اختیارش قرار میدهیم، آنگاه دوزخ را نصیب او کنیم(2) که نکوهیده و مطرود به آن درآید.284
اسراء (17)
18
برای توجیه افزودهها، به آیه 15 هود(11) توجّه فرمایید.
برای روشن شدن مضمون این آیه، به آیه 16 هود(11) و زیرنویس مربوطه مراجعه فرمایید.
وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً ﴿۱۹﴾
و کسانی که [بهره] آخرت را بخواهند و چنان که شایسته آن است، با داشتن ایمان برای آن تلاش کنند، تلاش آنان مورد نظر [خدا] است(1).284
اسراء (17)
19
چگونگی این قدردانی در آیه 97 نحل(16) توضیح داده شده است.
كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً ﴿۲۰﴾
به هر یک از این دو گروه از بخشش صاحباختیارت کمک خواهیم کرد؛ و بخشش صاحباختیار تو [از هیچ کس] بازداشته نیست.284
اسراء (17)
20
انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَكْبَرُ تَفْضِيلاً ﴿۲۱﴾
ببین چگونه مردم را [در دنیا] بر یکدیگر برتری بخشیدهایم؛ درجات آخرت و برتریهایش بزرگتر و بیشتر است.284
اسراء (17)
21
لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مَخْذُولاً ﴿۲۲﴾
در کنار خدا معبود دیگری قرار مده، که نکوهیده و فروگذاشته خواهی ماند(1).2284
اسراء (17)
22
به آیه 41 عنکبوت(29) توجّه فرمایید.
وَ قَضى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَرِيماً ﴿۲۳﴾
صاحباختیار تو فرمان داده است که جز خودش را بندگی نکنید و به پدر و مادر [به شایستگی] نیکی کنید(1)؛ هر گاه یکی از آنان(2) یا هر دو در کنار تو به سالخوردگی رسند، به آنان مگو رنجیدهام از شما(3)، و درشتی مکن و با آنان با اکرام صحبت کن.284
اسراء (17)
23
احسان به پدر و مادر، در کنار فرمان توحید در عبادت خدا، اهمیت آن را نشان میدهد؛ به آیه بعد هم توجّه فرمایید. ضمناً علاوه بر این مورد، در چند آیه دیگر نیز احسان به پدر و مادر بلافاصله بعد از دستور توحید و ترک شرک آمده است مثل آیات 83 بقره(2) ، 36 نساء(4) ، 151 انعام(6) ، 23 اسراء(17) و 13 و 14 لقمان(31).
واژه «امّا» مرکب از «اِن» شرطیه و «ما»ی زائده است که برای تأکید بدان افزوده میشود.
کلمه «افٍ» اسم فعل است با همین معنی که در متن آمده است.