إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إِيماناً وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿۲﴾
اهل ایمان تنها کسانی هستند که چون یاد خدا به میان آید، دلهاشان [از تصوّر نافرمانی او] هراسان گردد و چون آیات خدا بر آنان تلاوت شود، بر ایمانشان بیفزاید و تنها بر صاحباختیارشان توکل میکنند(1)؛177
انفال (8)
2
برای روشن شدن معنی و مفهوم «توکل»، به زیرنویس دوّم آیه 122 آلعمران(3) مراجعه فرمایید.
الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۳﴾
همانان که نماز برپا میدارند و از آنچه روزیشان کردهایم انفاق میکنند.177
انفال (8)
3
أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿۴﴾
آنان مؤمنان راستینند؛ و نزد صاحباختیارشان درجاتی [والا] و آمرزش و روزی فاخر دارند.177
انفال (8)
4
كَما أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكارِهُونَ ﴿۵﴾
[نفی مالکیت خصوصی بر انفال مورد ناخشنودی آنان است] همانگونه که [وقتی] صاحباختیارت به حق، تو را از خانه [برای جنگ بدر] بیرون فرستاد، [و سرانجامش پیروزی بود،] گروهی از مؤمنان ناخشنود بودند؛177
انفال (8)
5
يُجادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَ ما تَبَيَّنَ كَأَنَّما يُساقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ ﴿۶﴾
با تو در مورد [آن سفرِ] حق مجادله میکردند، با آنکه [ضرورت آن] روشن شده بود، [به وحشت افتاده بودند] انگار به سوی مرگ رانده میشوند، و [مرگ را] میبینند.177
انفال (8)
6
وَ إِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّها لَكُمْ وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَ يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ يَقْطَعَ دابِرَ الْكافِرِينَ ﴿۷﴾
[به یاد آرید] هنگامی را که دستیابی به یکی از دو گروهِ [کاروان تجاری قریش یا لشکر ابوسفیان] را خدا به شما وعده میداد و شما دوست میداشتید که [کاروانِ] غیرمسلّح نصیب شما شود(1)، و[لی] خدا اراده داشت با تمهیدات خویش، حق را پابرجا کند و انکارورزان را ریشه کن نماید [لذا شما را با لشکر قریش درگیر ساخت و یاری داد(2)]؛177
انفال (8)
7
بنابر شواهد تاریخی، مهاجرین در مدینه در فقر و دشواری به سر میبردند و از سوی دیگر کفّار قریش اموال عدّهای از آنها را در مکه تصاحب کرده بودند و بعضی از مهاجران را که اموالی داشتند، هنگام هجرت ناچار کردند مایملک خود را واگذار کنند. در این شرایط قافله تجاری قریش از شام به مکه مراجعت میکرد و مسلمانها به فکر افتادند برای جبران اموال مسروقه خود به کاروان حمله کنند. ابوسفیان رئیس کاروان که متوجّه موضوع شده بود، از مکه کمک خواست و سپاهی برای محافظت قافله، راهی حومه مدینه شدند ولی قافله تجاری با تغییر مسیر خود، از چنگ مسلمین فرار کرد و مسلمانها با سپاه مسلّح روبرو شدند.
یعنی خدا میخواست مسلمانان فقط به استرداد اموال مسروقه خود راضی نباشند، و با سارقین وارد معرکه شوند.
لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُبْطِلَ الْباطِلَ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ ﴿۸﴾
تا حق را مستقر کند و باطل را به زوال کشاند، هرچند بزهکاران ناخشنود باشند.177
انفال (8)
8
إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُرْدِفِينَ ﴿۹﴾
[به یاد آرید] زمانی را [که در لحظههای حساس میدان بدر] با فریاد از صاحباختیارتان یاری میخواستید و او پذیرفت [و گفت] که: شما را به هزار فرشته که به دنبالشان گروههای دیگری است(1) یاری میکنم.178
انفال (8)
9
فرشتههای امدادگر ابتدا هزار تن بودند، بعد سه هزار تن شدند و بعد پنج هزار تن؛ به آیات 124 و 125 آلعمران(3) توجّه فرمایید.
وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرى وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۱۰﴾
خدا این [اعزام فرشتگان] را تنها برای بشارت مقرّر داشت تا [امیدوار شوید] و دلهای شما بدان آرامش یابد؛ و یاری [و پیروزی] جز از جانب خدا نیست، که خدا فرادستی فرزانه است.178
انفال (8)
10
إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَ يُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطانِ وَ لِيَرْبِطَ عَلى قُلُوبِكُمْ وَ يُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ ﴿۱۱﴾
به یاد آر وقتی که [در شبِ پراضطرابِ درگیری بدر، خدا] شما را در پرده آن خواب سبک که آرامشی از جانب او بود میپوشانْد و بارانی از آسمان فرستاد [که در گودالها جمع شد] تا شما را بدان پاک کند و اضطراب وسوسه شیطان را [که بیآبی موجب شکست خواهد شد] از شما بزداید و دلهای شما را گرم و گامهایتان را از اثرش استوار سازد.178
انفال (8)
11