وَ لَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قالُوا يا مُوسَى ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ ﴿۱۳۴﴾
همین که بلا بر آنان روی آورد، گفتند: ای موسی، از صاحباختیار خود بنا به عهدی که با تو دارد، برای ما بخواه [که توجّهی کند] اگر این اضطراب و بلا را از ما برداری، یقیناً به تو ایمان میآوریم و دودمان یعقوب را در اختیارت قرار میدهیم.166
اعراف (7)
134
فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلى أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ ﴿۱۳۵﴾
و چون بلا را تا مدّت محدودی که [برای اجرای عهد خود] فرصت داشتند(1) از آنان برداشتیم، باز هم پیمان شکستند.166
اعراف (7)
135
کلمه «بالغوه» در اصل «بالغونه» بوده که «نون» آن به علت اضافه شدن به ضمیر «ه» حذف شده است.
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ فِي الْيَمِّ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلِينَ ﴿۱۳۶﴾
سرانجام از آنان انتقام گرفتیم و در رود(1) [نیل] غرقشان کردیم؛ زیرا آیات ما را دروغ شمردند و از آنها غافل بودند.166
اعراف (7)
136
در زبان عرب، کلمات «یم» و «بحر» به معنای دریا، برای آبهای وسیع و رودهای بزرگ هم بکار میرود. در آیات 136 و 138 این سوره، منظور از یم و بحر، رود نیل است.
وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتِي بارَكْنا فِيها وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما كانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ ﴿۱۳۷﴾
و شرق و غرب آن سرزمین را که در آن برکت ایجاد کرده بودیم، به گروهی که مقهور [گردنکشان] بودند به میراث دادیم(1)؛ و وعده نیکوی صاحباختیارت(2) بر دودمان یعقوب به خاطر پایداری و شکیباییشان به تحقّق رسید؛ و آنچه فرعون و قومش ساخته و افراشته بودند در هم کوفتیم.166
اعراف (7)
137
با شکافته شدن موقت آب و مهیا شدن راه و عبور سلامت بنیاسرائیل از ساحل غربی به ساحل شرقی رود پهناور نیل و در پشت سر ایشان به هم آمدن امواج و غرق و نابود شدن فرعون و سپاهش در این رود، بنیاسرائیل آزاد شدند ولی به مصر بازنگشتند و طبق وعده پیشین موسی راهی صحرای سینا و فلسطین فعلی در شرق نیل شدند. احتمالاً آیه اشاره به فتوحات زمان داود دارد. طبری گفته است منظور از «آن سرزمین» در اینجا شام است، که آن هم تحت تسلّط فرعون بود. علاّمه طباطبایی گفته است منظور از «آن سرزمین» شام یا فلسطین است، زیرا در جمله بعدی میفرماید «الّتی بارکنا فیها» و خدا در قرآن کریم غیر از نواحی فلسطین و کعبه، هیچ سرزمین را به برکت یاد نکرده است.
این وعده نیکو را در آیات 5 و 6 قصص(28) ملاحظه فرمایید.
وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ ﴿۱۳۸﴾
دودمان یعقوب را از رود(1) [نیل] گذراندیم؛ [در مسیر خود] به گروهی رسیدند که به پرستش بتهای خویش میپرداختند؛ [دودمان یعقوب] گفتند: ای موسی، برای ما هم معبودی [دیدنی و محسوس] مثل معبودهای آنان مقرّر کن؛ گفت: به راستی شما گروهی جاهل هستید.167
اعراف (7)
138
در زبان عرب، کلمات «یم» و «بحر» به معنای دریا، برای آبهای وسیع و رودهای بزرگ هم بکار میرود. در آیات 136 و 138 این سوره، منظور از یم و بحر، رود نیل است. توجه داریم که مطابق آیات 50 بقره(2) و 90 یونس(10) ، ابتدا با شکافته شدن آب، بنیاسرائیل از رود عبور کرده و سپس فرعون به طمع تعقیب و دستگیری آنها، به همراه سپاهیانش وارد این معبر شده و غرق میگردند. در آیات 136 و 138 این سوره، ترتیب روایت این بخش، به زیبایی و متناسب با روند مضمون آیات قبل و بعد، جابجا شده است. در این رابطه، آیه 142 اعراف(در همین صفحه) و زیرنویس مربوطه را ملاحظه فرمایید.
إِنَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِيهِ وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۳۹﴾
آیین این گروه نابودشدنی است و کاری را که میکنند بیهوده است.167
اعراف (7)
139
قالَ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ ﴿۱۴۰﴾
[آنگاه] گفت: چگونه غیر خدا معبودی برای شما انتخاب کنم، در حالی که او شما را [به موهبت توحید] بر مردم زمانه برتری بخشید؟167
اعراف (7)
140
وَ إِذْ أَنْجَيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ يُقَتِّلُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ وَ فِي ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ ﴿۱۴۱﴾
[به یاد آرید] آنگاه که شما را از [سلطه] فرعونیان نجات دادیم(1) که شما را به سختی آزار میدادند؛ پسرانتان را میکشتند(2) و دخترانتان را زنده رها میکردند؛ و در این [دشواریها و نجات]، آزمونی بزرگ از جانب صاحباختیارتان بود.167
اعراف (7)
141
به زیرنویس آیه 49 بقره(2) توجّه فرمایید.
در مورد اینکه چرا پسران بنیاسرائیل را میکشتند، مفسّران داستان معروف خواب فرعون را نقل کردهاند که بعید مینماید. آنچه عقلانی به نظر میرسد این است که از آنجا که از زمان یوسفع، بنیاسرائیل تدریجاً امور حساس مملکتی را در دست گرفته بودند و منشأ خدمات و آبادانی و رفاه شده بودند، فرعونیان از نفوذ بنیاسرائیل در جامعه به وحشت افتادند و مصمّم به از میان بردن نسل آنان شدند. نظیر داستان برمکیان در حکومت بنیعباس که نفوذ فراوانشان در جامعه موجب وحشت بنیعباس شد و تصمیم به قتل عام آنان گرفتند. پایان این دو ماجرا نیز به هم شباهت داشت و همانگونه که ابومسلم خراسانی ایرانیان را از ظلم بنیعباس نجات داد موسی(ع) هم بنیاسرائیل را از ظلم فرعونیان نجات بخشید.
وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ قالَ مُوسى لِأَخِيهِ هارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۱۴۲﴾
با موسی سی شب وعده گذاشتیم و آن را با ده شب [دیگر] تکمیل کردیم تا میعاد پروردگارش چهل شب تمام شد؛ و موسی [قبل از حرکت] به برادرش هارون گفت: در میان قوم جانشین من باش و به اصلاح [امور] پرداز و شیوه تبهکاران را پیروی نکن(1).167
اعراف (7)
142
جمله آخر آیه شامل سفارش موسی به برادرش هارون، قبل از حرکت به میقات ادا شده آیات 90 تا 94 طه(20) ، اما در متن آیه با لحاظ زیبایی و روانی کلام، جابجا شده و در انتها آمده است. این سبک بیان قرآن و جابجایی یک جمله یا عبارت یا کلمه برای شیوایی کلام، در برخی از آیات معمول است و عدم توجه به آن، در مواردی موجب خطا در برداشت و ترجمه شده است. مواردی از جابجایی جمله در آیات 73 آلعمران(3) ، 34 انعام(6) ، 46 غافر(40) ، جابجایی عبارت در آیات 18 آلعمران(3) ، 110 مؤمنون(23) ، 193 تا 195 شعراء(26) ، و جابجایی کلمه در آیات 81 هود(11) ، 6 کهف(18) ، 23 روم(30) ، 17 شوری(42) ، 31 زخرف(43) و 10 تحریم(66) ملاحظه میشود.
وَ لَمَّا جاءَ مُوسى لِمِيقاتِنا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قالَ لَنْ تَرانِي وَ لكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكانَهُ فَسَوْفَ تَرانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسى صَعِقاً فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۴۳﴾
و چون موسی به میعادگاه ما آمد و صاحباختیارش با او سخن گفت، اظهار داشت: صاحباختیارا، [خود را] به من بنمای تا تو را ببینم؛ [خدا] گفت: هرگز مرا نخواهی دید، ولی به این کوه بنگر، اگر در جای خود برقرار باقی ماند، مرا خواهی دید؛ همین که صاحباختیارش بر آن کوه تجلی کرد، آن را متلاشی و خرد کرد و موسی مدهوش [به زمین] افتاد؛ چون به خود بازآمد، گفت: [بارخدایا] تو را تقدیس میکنم، به درگاهت بازگشتهام و نخستین باوردارندهام.167
اعراف (7)
143