يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنا مُوسى سُلْطاناً مُبِيناً ﴿۱۵۳﴾
اهلکتاب از تو درخواست میکنند کتابی از آسمان [یک جا] بر آنها نازل کنی(1)! از موسی بزرگتر از این را خواستند(2) که گفتند: خدا را آشکارا به ما بنما(3)، و به خاطر [کلام ناهنجار و] ظلمشان، صاعقه آنها را فرا گرفت؛ آنگاه با آنکه نشانههای روشن بر آنها آمده بود، گوساله را [به پرستش] گرفتند، و [پس از توبه،] از آن [گناهشان] نیز درگذشتیم(4)؛ و به موسی موضعی مسلّط دادیم.102
نساء (4)
153
به آیه 93 اسراء(17) توجّه فرمایید.
حوادث زمان موسی و قوم بنیاسرائیل درآیات 40 به بعد بقره(2) به تفصیل آمده است و در این قسمت از آیات سوره نساء(4) به صورت فهرست وار به آن حوادث اشاره میکند.
به آیه 55 بقره(2) توجّه فرمایید.
علت عفو آنان در آیه 54 بقره(2) آمده است.
وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثاقِهِمْ وَ قُلْنا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً ﴿۱۵۴﴾
و کوه طور را برای گرفتن پیمان از آنان(1) بر فرازشان افراشتیم(2) و گفتیم: با خضوع و فروتنی از دروازه وارد شوید و فرمان دادیم که: روز[های] شنبه [از حکم حرمت صید ماهی] تجاوز نکنید(3) و از آنان پیمان محکمی گرفتیم.102
نساء (4)
154
موضوع پیمان را در آیات 83 و 84 بقره(2) ملاحظه فرمایید.
این داستان دو بار دیگر هم در آیات 63 و 93 بقره(2) آمده است.
به آیه 163 اعراف(7) توجّه فرمایید.
فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ وَ كُفْرِهِمْ بِآياتِ اللَّهِ وَ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْها بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً ﴿۱۵۵﴾
به خاطر(1) پیمان شکنیشان و انکار آیات خدا و قتل ناحق پیامبران و نیز به خاطر گفتارشان که دلهای ما در پرده است(2) [مورد نفرین خدا قرار گرفتند(3)]؛ در واقع خدا به [کیفر] انکارشان بر دلهای آنان مهر [غفلت] نهاده است، لذا جز عدّه کمی ایمان نمیآرند.103
نساء (4)
155
واژه «ما» حرف زائد و برای تأکید است.
غلف: جمع اَغَلف: به معنی قلبی که در غِلاف قرار گرفته و چیزی نمیفهمد.
برای توجیه افزوده، با قسمت اوّل آیه 13 مائده(5) مقایسه فرمایید.
وَ بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلى مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً ﴿۱۵۶﴾
و [نیز] به سبب انکار و گفتار [ناهنجار]شان در [مورد] بهتان بزرگی که به مریم زدند(1)!103
نساء (4)
156
این بهتان در لفافه در آیات 27 و 28 مریم(19) آمده است.
وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ يَقِيناً ﴿۱۵۷﴾
و این سخنشان که: ما عیسی مسیح فرزند مریم، رسول خدا را(1) کشتیم؛ در حالی که او را نکشتند و به دار نیاویختند، بلکه امر بر آنان مشتبه شد؛ و کسانی که در مورد او اختلاف ورزیدند، خود از آن در تردید و بیاطلاع و پیرو گمان بودند؛ و مسلّماً عیسی را نکشتند؛103
نساء (4)
157
اینکه منکران یهود تصریح میکنند «مسیح پیامبر خدا...» از روی استهزاء است؛ مثل آیه 27 شعراء(26) از زبان فرعون.
بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً ﴿۱۵۸﴾
بلکه خدا او را به سوی خویش رفعت داد؛ و خدا فرا دستی فرزانه است.103
نساء (4)
158
وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً ﴿۱۵۹﴾
تمامی اهلکتاب قبل از مرگ [و در آستانه مرگ که پردهها از برابر چشمها میافتد] به عیسی ایمان میآورند(1)؛ و او در روز رستاخیز بر [صحنه بازخواست] آنها گواه خواهد بود(2).103
نساء (4)
159
با کیفیتی مشابهِ ایمان آوردنی که در آیه 90 یونس(10) آمده است؛ ضمناً در آیه 47 مدثر(74) ساعت مرگ به حالت یقین تعبیر شده است.
این گواهی در آیات 116- 118 مائده(5) آمده است.
فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيراً ﴿۱۶۰﴾
به سزای ظلمی که از یهودیان سر زد و به سبب بازداشتن فراوان آنان از راه خدا، [پارهای از] نعمتهای پاکیزهای که بر آنان حلال بود، برایشان حرام کردیم(1)؛103
نساء (4)
160
به آیه 146 انعام(6) توجّه فرمایید.
وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ مِنْهُمْ عَذاباً أَلِيماً ﴿۱۶۱﴾
و نیز به خاطر ارتکاب رباخواری، با آنکه از آن نهی شده بودند و خوردن اموال مردم به ناحق؛ و ما برای انکارورزانشان مجازاتی دردناک آماده کردهایم.103
نساء (4)
161
لكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ الْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أُولئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْراً عَظِيماً ﴿۱۶۲﴾
ولی از میان آنان اهل تحقیق(1) و مؤمنین، به آنچه بر تو و قبل از تو نازل شده است باور دارند. [به آنان] و به ویژه(2) نمازگزاران و زکاتدهندگان و به افرادی که به خدا و روز واپسین باور دارند، پاداشی بزرگ خواهیم داد.103
نساء (4)
162
ذکر اصطلاح «راسخون فی العلم» در مورد بزرگانی از یهودیان، نشان میدهد که مصداق راسخون فی العلم - چنانکه بعضی از مفسّران گفتهاند - منحصر به ائمه دوازدهگانه نیست.
به زیرنویس سوم آیه 177 بقره(2) مراجعه فرمایید.