أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً ﴿۵۴﴾
یا اینکه به اشخاص[ی مثل پیامبر و گروندگانش]، به خاطر این [رسالت و قرآن] که خدا از افزونبخشی خود به آنها عطا کرده است حسد میورزند؟! [با آنکه یهود هم از] خاندان ابراهیم [هستند و زمانی خود آنان] را کتاب و دانشِ توأم با بینش و فرمانروایی بزرگی بخشیدیم(1).87
نساء (4)
54
مثل حاکمیت یوسف در مصر و داود و سلیمان در شامات. در مورد یوسف به آیات 54 -56 یوسف(12) و در مورد داود به آیات 251 بقره(2) ، 10 سبأ(34) ، 20 و 26 ص(38)، و در مورد سلیمان به آیات 16 و 17 نمل(27) و نیز 38-40 نمل(27) توجّه فرمایید. یادآوری میشود نسل ابراهیم به علت دو همسر ابراهیم (سارا و هاجر)، به دو شاخه اسرائیلی و اسماعیلی تقسیم شد؛ سارا به اتّفاق فرزندش اسحاق (پدر یعقوب) در فلسطین زندگی میکرد و منشأ شاخه اسرائیلی بود؛ هاجر با فرزندش اسماعیل ساکن عربستان بود و منشأ شاخه اسماعیلی شد که تیرهای از اعرابند.
فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَ كَفى بِجَهَنَّمَ سَعِيراً ﴿۵۵﴾
برخی از آنان به پیامبر گرویدند و برخی [دیگر مردم را] از [اقبال به] او بازداشتند؛ و دوزخ به عنوان آتش سوزان [برای آنان] کافی است.87
نساء (4)
55
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِنا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ ناراً كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَيْرَها لِيَذُوقُوا الْعَذابَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَزِيزاً حَكِيماً ﴿۵۶﴾
کسانی که آیات ما را انکار کردند، به آتشی درآوریمشان که هر گاه پوستشان بسوزد، به پوست دیگر مجهزشان کنیم تا [همواره] مجازات را بچشند، که خدا فرا دستی است فرزانه.87
نساء (4)
56
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً لَهُمْ فِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَلِيلاً ﴿۵۷﴾
امّا مؤمنانِ نیکرفتار را در باغهایی [از بهشت] وارد میکنیم که نهرها در دامن آن جاری است و جاودانه در آن بسر برند، در آنجا همسرانی پاک [و زیبا] دارند(1) و در سایهای گسترده داخلشان کنیم.87
نساء (4)
57
اوصاف این همسران را در آیات 48 صافات(37) ، 22 و 23 واقعه(56) و 33 نبأ(78) ملاحظه فرمایید.
إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ سَمِيعاً بَصِيراً ﴿۵۸﴾
خدا به شما فرمان میدهد که امانتها را به اهلش بسپارید(1)، و چون در میان مردم داوری کنید، عادلانه داوری کنید؛ خدا چه نیکو به شما اندرز میدهد؛ البته خدا شنوایی بیناست.87
نساء (4)
58
در آیه نگفته است به «صاحبانش» فرموده به «اهلش» یعنی کسانی که شایستگی دارند. احتمالاً منظور مسؤولیتهای اجتماعی و متصدیان امور مردم است که باید به شایستگان سپرده شود نه به نزدیکان و آشنایان. قرآن اختیار را هم امانت گفته 72 احزاب(33).
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً ﴿۵۹﴾
ای ایمانآوردگان، از خدا و رسول و متصدیان امور(1) که از خودتان هستند، اطاعت کنید و هر گاه در امری دچار اختلاف شدید، اگر به خدا و روز واپسین باور دارید، آن را به [کتاب] خدا و [روش] رسول ارجاع دهید(2)، که این بهتر و خوشفرجامتر است.87
نساء (4)
59
برای توجیه ترجمه «اولیالامر» به متصدیان امور، به آیه 83 نساء(همین سوره) و زیرنویس آن توجّه فرمایید.
یعنی صاحبان امر یا متصدیان امور، مرجع مطلق نیستند، و ممکن است در امری با آنان اختلاف ایجاد شود. شواهد تاریخی صدر اسلام نیز مؤید این معناست. تفسیر طبری ذیل این آیه آورده است که زمانی پیامبرص گروهی را برای مقابله با تجاوزی فرستاد؛ در بین راه، امیر سپاه خواست میزان فرمانبری سربازان را آزمایش کند؛ آتشی افروخت و دستور داد داخل آتش شوند! همه به استناد آیه فوق امتناع کردند و گفتند خدا فرمان داده خود را نکشید. پیامبر نیز وقتی از ماجرا آگاه شد، عدم اطاعت ایشان را تأیید کرد. در تاریخ آمده: «حسن صباح به یکی از پیروان خود به منظور آزمایش دستور داد خود را از بالای دیوار قلعه به زمین افکند، او هم بلافاصله اطاعت کرد» زیرا مرشد خود را به جای خدا نشانده بود. در نامه علی(ع) به مالک اشتر آمده است: منظور از بازگردان اختلاف به خدا و رسول، رجوع به محکمات قرآن و سنت پیامبر است. به آیه 10 شوری(42) هم توجّه فرمایید.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَ يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعِيداً ﴿۶۰﴾
آیا توجّه نکردهای به کسانی که بر این تصوّرند که به آنچه بر تو و قبل از تو نازل شده است، باور دارند، و[لی] میخواهند حاکمیت طاغوت [و امرای خودکامه] را هم بپذیرند، در حالی که به انکار طاغوت فرمان یافتهاند؛ شیطان میخواهد در گمراهی بیپایانی قرارشان دهد.88
نساء (4)
60
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً ﴿۶۱﴾
و چون به آنان گفته شود: به آنچه خدا نازل کرده است و به [تعلیمات] رسول توجّه کنید، دورویان را میبینی که سخت از تو روی برمیتابند.88
نساء (4)
61
فَكَيْفَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جاؤُكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ إِحْساناً وَ تَوْفِيقاً ﴿۶۲﴾
آنگاه که بر اثر رفتار گذشته خود دچار آسیبی میشوند، چگونه است که به سراغ تو میآیند، در حالی که به خدا سوگند یاد میکنند که جز خیرخواهی و سازگاری منظوری نداشتیم.88
نساء (4)
62
أُولئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ ما فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِيغاً ﴿۶۳﴾
اینان کسانی هستند که خدا نیات درونیشان را میداند، از آنان درگذر و اندرزشان بده و به گونهای دلنشین با بیانی رسا با آنان سخن بگو.88
نساء (4)
63