فَلَمَّا اسْتَيْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيًّا قالَ كَبِيرُهُمْ أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَباكُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَيْكُمْ مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ قَبْلُ ما فَرَّطْتُمْ فِي يُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّى يَأْذَنَ لِي أَبِي أَوْ يَحْكُمَ اللَّهُ لِي وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ ﴿۸۰﴾
و چون از او نومید شدند، نجواکنان(1) به کناری رفتند؛ بزرگترشان گفت: مگر نه این است که پدرتان تعهّدی خدایی از شما گرفته است و قبل از این نیز درباره یوسف تقصیر کردید؟ من هرگز از این سرزمین تکان نخواهم خورد تا پدرم اجازه دهد یا خدا درباره من داوری کند؛ و او بهترین داوران است.245
یوسف (12)
80
واژه «نجیا» به معنی نجواکنندگان برای مفرد و جمع یکسان به کار میرود؛ این واژه در آیه 52 مریم(19) به عنوان مفرد به کار رفته است.
ارْجِعُوا إِلى أَبِيكُمْ فَقُولُوا يا أَبانا إِنَّ ابْنَكَ سَرَقَ وَ ما شَهِدْنا إِلاَّ بِما عَلِمْنا وَ ما كُنَّا لِلْغَيْبِ حافِظِينَ ﴿۸۱﴾
نزد پدرتان بازگردید و بگویید: ای پدر، پسرت دزدی کرد و ما جز آنچه میدانستیم، گواهی ندادیم(1) و از غیب هم آگاه نبودیم.245
یوسف (12)
81
اشاره به موضوع آیه 75 یوسف(همین سوره) است.
وَ سْئَلِ الْقَرْيَةَ الَّتِي كُنَّا فِيها وَ الْعِيرَ الَّتِي أَقْبَلْنا فِيها وَ إِنَّا لَصادِقُونَ ﴿۸۲﴾
از [مردمِ] شهری(1) که در آن بودیم و از کاروانی که همراهش آمدیم بپرس، [و ببین] که راست میگوییم.245
یوسف (12)
82
به زیرنویس دوم آیه 58 بقره(2) مراجعه فرمایید.
قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِيلٌ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَنِي بِهِمْ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿۸۳﴾
[یعقوب] گفت: [نه،] بلکه نفسهای شما کاری [نادرست] را در نظرتان آراست؛ [چارهام] صبری زیبنده است(1)؛ چه بسا خدا همه آنان را(2) به نزدم بازآرد، که او دانا و فرزانه است.245
یوسف (12)
83
حضرت یعقوب در پاسخ فرزندانش دقیقاً همان جملهای را گفت که هنگام دریافت خبر مربوط به یوسف گفته بود آیه 18 یوسف(همین سوره) ؛ در حالی که این بار برخلاف دفعه قبل برادران تقصیری نداشتند. این عکسالعمل یکسان یعقوب(ع) در دو حالت، قرینهای است که بر اینکه پیامبران ذاتاً علم غیب نداشتند.
اشاره به یوسف، بنیامین و روبین فرزند ارشدش میباشد که در آیه 80 یوسف(همین سوره) علت غیبتش آمده است.
وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا أَسَفى عَلى يُوسُفَ وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ ﴿۸۴﴾
آنگاه از آنان روی برتافت و گفت: وای از [فراق] یوسف، و دیدگانش از اندوه سپید شد و همچنان اندوه خویش فرومیخورد.245
یوسف (12)
84
قالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهالِكِينَ ﴿۸۵﴾
[فرزندان] گفتند: به خدا سوگند که پیوسته یوسف را یاد میکنی تا فرتوت یا هلاک شوی.245
یوسف (12)
85
قالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ ﴿۸۶﴾
گفت: درد و اندوه خود را فقط به خدا باز گویم و از [لطف و تدبیر] خدا چیزهایی میدانم که شما نمیدانید.245
یوسف (12)
86
يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ ﴿۸۷﴾
[و افزود:] ای فرزندانِ من، به جستجوی یوسف و برادرش بروید و از رحمت خدا نومید مباشید، که از رحمت خدا تنها انکارورزان نومیدند.246
یوسف (12)
87
فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قالُوا يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿۸۸﴾
[برادران به مصر بازآمدند] و چون بر یوسف وارد شدند، گفتند: ای وزیر، ما و خانواده ما را گزند و پریشانی فرا گرفته است و سرمایه ناچیزی [برای خرید غلّه] آوردهایم، سهمیه ما را کامل عطا کن و بر ما انفاق کن، که خدا انفاقکنندگان را پاداش میدهد.246
یوسف (12)
88
قالَ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَ أَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ ﴿۸۹﴾
[یوسف] گفت: آیا به خاطر دارید آنگاه که نادان بودید، با یوسف و برادرش چه کردید(1)؟246
یوسف (12)
89
با آیه 15 یوسف(همین سوره) مقایسه فرمایید.