قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ آتانِي مِنْهُ رَحْمَةً فَمَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَما تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ ﴿۶۳﴾
گفت: ای قوم من، به نظر شما اگر نشانه روشنی از صاحباختیارم داشته باشم و رحمتی از جانب خود به من داده باشد، با این حال نافرمانیاش کنم، چه کسی مرا در برابر خدا یاری خواهد داد؟ شما جز زیان [نتیجهای] برای من نخواهید داشت.229
هود (11)
63
وَ يا قَوْمِ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوها تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ قَرِيبٌ ﴿۶۴﴾
ای قوم من، این ماده شتر خداست به عنوان نشانهای برای شما،به حال خود رهایش کنید تا در زمین خدا چَرا کند و آزاری به او نرسانید که مجازاتی زودرس شما را فراخواهد گرفت.229
هود (11)
64
فَعَقَرُوها فَقالَ تَمَتَّعُوا فِي دارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ ذلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ ﴿۶۵﴾
ولی شتر را کشتند [صالح به آنان] گفت: سه روز [فرصت دارید که] در خانه[های] خود [از زندگی] برخوردار شوید؛ این وعدهای است که جای کذب ندارد.229
هود (11)
65
فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا صالِحاً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ مِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ ﴿۶۶﴾
چون فرمان ما فرارسید، به رحمت خویش صالح و کسانی را که در کنار او ایمان آورده بودند، [از مجازات] و از رسوایی آن روز نجات دادیم، که صاحباختیار تو نیرومند و فرادست است.229
هود (11)
66
وَ أَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيارِهِمْ جاثِمِينَ ﴿۶۷﴾
و ستمگران را خروشی سهمناک فراگرفت و در خانههای خویش از پای درآمدند(1)؛229
هود (11)
67
در آیات 78 اعراف(7) و 13 فصلت(41) عامل نابودی قوم ثمود صاعقه و زمینلرزه ذکر شده. باید گفت مجموعه این عوامل موجب هلاک آن قوم شده؛ ضمناً به آیه 44 یونس(10) هم توجّه فرمایید.
كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيها أَلا إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلا بُعْداً لِثَمُودَ ﴿۶۸﴾
گویی هرگز در آن [دیار] نبودهاند، آگاه باشید که قوم ثمود صاحباختیارشان را انکار کردند؛ دوری [از رحمت خدا] باد بر قوم ثمود.229
هود (11)
68
وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِيمَ بِالْبُشْرى قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ ﴿۶۹﴾
فرستادگان ما برای ابراهیم بشارت آوردند و گفتند: [سلام کردیم] سلامی [گرم]؛ گفت: سلام [بر شما(1)] و دیری نپایید که گوسالهای بریان [برای پذیرایی] آورد.229
هود (11)
69
این عبارت کلماتی در تقدیر دارد و اختلاف اِعراب در دو کلمه «سلام» به همین علت است.
فَلَمَّا رَأى أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمِ لُوطٍ ﴿۷۰﴾
[ابراهیم] همین که دید دست میهمانان به غذا نمیرسد، آنان را بیگانه پنداشت و از آنان احساس ترس کرد(1)؛ گفتند: مترس ما [فرشتهایم و] به سوی قوم لوط فرستاده شدهایم.229
هود (11)
70
این ترس از آن جهت بود که به موجب یک سنت کهن، وقتی که تازه واردین قصد سویی داشتند، خود را نمک گیر نمیکردند.
وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ ﴿۷۱﴾
همسرش که ایستاده بود [بیاختیار] لبخند زد(1) آنگاه [توسّط همان فرشتگان] بشارت [تولّد] اسحاق و پس از او یعقوب را(2) به او دادیم.229
هود (11)
71
همسر ابراهیم که لحظهای قبل همچون شوهرش از علامت خطر تازه واردین دچار ترس شده بود، با توضیحی که دادند، بلافاصله احساس ایمنی از جانب آنان کرد و بعلاوه آنها را میهمانانی گرامی یافت، لذا بیاختیار خندان شد.
این مطلب قرینه ایست که - برخلاف عقاید یهودیان - فرزند ابراهیم که قرار بود قربانی شود، اسماعیل بوده. نه اسحاق؛ زیرا ابراهیم طبق این بشارت آگاه شد که اسحاق زنده خواهد ماند و دارای فرزندی به نام یعقوب خواهد شد؛ و در این صورت امر به قربانی اسحاق، برای ابراهیم موجب آزمایشی نمیتوانسته باشد.
قالَتْ يا وَيْلَتى أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلِي شَيْخاً إِنَّ هذا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ ﴿۷۲﴾
گفت: وای بر من، در حالی که پیرزنی هستم چگونه میزایم؟ و این شوهر من است که سالخورده شده است؛ به راستی این داستانی شگفت انگیز است!230
هود (11)
72