ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَ أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً ﴿۷۹﴾
هر پیشامد خوشی برایت روی دهد، از ناحیه خداست و هر پیشامد ناگواری رخ دهد، از خود توست(1)؛ تو را به رسالت برای مردم فرستادیم؛ و خدا به عنوان گواه کافی است.90
نساء (4)
79
خطاب به پیامبر است؛ ولی منظور تشریح وضع همه انسانهاست؛ ضمناً این آیه تناقضی با آیه 11 تغابن(64) ندارد، چرا ؟
مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً ﴿۸۰﴾
هر که از رسول اطاعت کند، مسلّماً از خدا اطاعت کرده است؛ و هر که [از اطاعت او] روی برتابد، [توفیق را از خودش سلب کرده است(1)] ما تو را نگاهبان آنان نفرستادیم(2).91
نساء (4)
80
مثال و مصداق آن را در داستان بیعت در آیه 10 فتح(48) و نیز در مورد اخذ صدقات در مجموعه دو آیه 103 و 104 توبه(9) ملاحظه فرمایید.
توجّه داریم که این آیه، نه در دوران مکه، که پیامبرص و یارانش در حالت ضعف بودند، بلکه در نیمه اوّل دوران مدینه، یعنی زمانی که جامعه اسلامی در حال رسیدن به منتهای قدرت بود، نازل شد.
وَ يَقُولُونَ طاعَةٌ فَإِذا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَ اللَّهُ يَكْتُبُ ما يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكِيلاً ﴿۸۱﴾
[در حضور تو] دم از فرمانبرداری میزنند و چون از حضور تو دور شوند، گروهی از آنان خلاف آنچه میگویند(1)، شبانه در دل میپرورند؛ و خدا اندیشههایی را که شبانه در خاطر میپرورند ثبت خواهد کرد؛ از آنان روی بگردان و بر خدا توکل کن، که خدا به عنوان کارگزار کافی است(2).91
نساء (4)
81
به آیه 2 صف(61) توجّه فرمایید؛ ضمناً «تقول» صیغه غایب مؤنّث است و فاعل آن ضمیر عائد به «طائفه» است و نیز میتواند مخاطب مذکر باشد یعنی پیامبر(ص).
معنای توکل انجام وظیفه خدایی و سپردن نتیجه آن به خداست، بدون هیچ نگرانی و اضطراب از آینده؛ به آیه 122 آلعمران(3) که همین معنی را میرساند توجه فرمایید.
أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً ﴿۸۲﴾
آیا در قرآن تدبّر نمیکنند؟ اگر از جانب غیر خدا میبود، در آن ناهمگونی فراوان مییافتند(1)91
نساء (4)
82
مفهوم آیه به بیان دیگر در آیه 24 محمّد(47) آمده است.
وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطانَ إِلاَّ قَلِيلاً ﴿۸۳﴾
هنگامی که خبری [حاکی] از امنیت یا خطر [در رابطه با دشمنان] بر آنان برسد، [بدون تحقیق] آن را پخش میکنند؛ و اگر آن [خبر] را به رسول و یا متصدیان امور که از خودشان هستند(1) گزارش میکردند، حقیقت آن را افراد مطّلع و با تشخیصشان درمییافتند؛ به راستی اگر افزونبخشی و رحمت خدا بر شما نبود، جز تعداد قلیلی، [همه] پیرو شیطان میشدید.91
نساء (4)
83
معلوم میشود «اولیالامر» که جمع است، کسانی غیر از شخص پیامبر(ص) هستند؛ و چون موضوع مربوط به زمانی است که حضرت پیامبر(ص) در حال حیات بودند، معلوم میشود کسانی غیر از امام معصوم هر زمان بودهاند. از این روی این کلمه را به «متصدیان امور» ترجمه کردهایم؛ کلمه «منهم» که پس از کلمه «اولیالامر» آمده تأیید دیگری است بر این معنی. واژه «اولیالامر» که در آیه 59 نساء(همین سوره) آمده، در این آیه تفسیر شده است.
فَقاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا تُكَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَكَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ اللَّهُ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْكِيلاً ﴿۸۴﴾
در راه خدا به جنگ برخیز؛ تنها نسبت به خود مکلفی، و[لی] مؤمنان را [نیز] ترغیب کن؛ چه بسا خدا سختگیری انکارورزان را بازدارد، که سختگیری و عقوبت خدا شدیدتر است.91
نساء (4)
84
مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْها وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتاً ﴿۸۵﴾
هر که موجب خیری [برای دیگران] شود، خود [نیز] از آن بهرهای خواهد داشت؛ و هر که موجب شرّی باشد، از آن سهمی خواهد داشت(1)؛ و خدا بر هر چیز تواناست.91
نساء (4)
85
از جنبه انعکاس اعمال خیر و شر، با آیات 160 انعام(6) و 7 اسراء(17) مقایسه فرمایید. مفهوم شفاعت در دوازده آیه مربوط به زندگی و عالم دنیا آیات 255 بقره(2) ، 85 نساء(4) ، 3 و 18 یونس(10) ، 4 سجده(32) ، 23 یس(36) ، 43 و 44 زمر(39) ، 3 فجر(89) ، 26 نجم(53) ، 28 انبیاء(21) و 23 سبأ(34) و در چهارده آیه مربوط به روز قیامت آیات 48 ، 123 و 254 بقره(2) ، آیات 51 ، 70 و 94 انعام(6) ، 53 اعراف(7) ، 100 تا 102 شعراء(26) ، 12 و 13 روم(30) ، 18 غافر(40) ، 48 مدثر(74) ، 87 مریم(19) ، 109 طه(20) ، 86 زخرف(43) آمده است؛ سه آیه اخیر با استثناء منقطع بیان گردیده است. همچنین در این ارتباط، برای مناسبات روز رستاخیز، آیات 17 تا 19 انفطار(82) ، 16 و 51 غافر(40) ، 25 و 26 غاشیه(88) ، 82 طه(20) ، 33 تا 37 عبس(80) و آیات 9 و 10 طارق(86) را ملاحظه فرمایید.
وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيباً ﴿۸۶﴾
هر گاه به شما درودی صمیمانه گویند، نیکوتر از آن و یا معادل آن پاسخ گویید(1)، که خدا بر هر چیز حسابرس است.91
نساء (4)
86
به موجب این آیه پاسخ شایسته به آغازکننده سلام الزامی است.
اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثاً ﴿۸۷﴾
خداست که معبودی جز او نیست؛ محقّقاً شما را در روزِ تردیدناپذیرِ رستاخیز جمع میکند(1)؛ [این گفتار خداست] و راستگوتر از خدا کیست؟92
نساء (4)
87
مفهوم آیه به بیان دیگر در آیات 9 آلعمران(3) ، 49 و 50 واقعه(56) و 38 مرسلات(77) آمده است.
فَما لَكُمْ فِي الْمُنافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَ اللَّهُ أَرْكَسَهُمْ بِما كَسَبُوا أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلاً ﴿۸۸﴾
چرا در مورد دورویان دو گروه شدید؟ در حالی که خدا به خاطر دستاورد [زشت]شان آنان را نگونسار کرده؛ آیا میخواهید کسی را که خدا گمراه کرده است هدایت کنید(1)؟ هر که را خدا گمراه کرده است، هرگز راهی برای او نخواهی یافت.92
نساء (4)
88
به آیه 27 ابراهیم(14) و یضل اللّه الظالمین توجّه فرمایید.