وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْكِتابِ الْمُنِيرِ ﴿۲۵﴾
اگر تو را دروغپرداز میشمرند، پیشینیان آنان هم رسولانشان را که نشانههای روشن و گفتار پندآموز و کتاب روشن بر آنان ارائه کردند، دروغپرداز شمردند(1).437
فاطر (35)
25
مفهوم آیه به بیان دیگر در آیات 34 انعام(6) ، 41 انبیاء(21) و 43 فصلت(41) آمده است.
ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ ﴿۲۶﴾
آنگاه انکارورزان را [به مجازات] گرفتم؛ [دیدی نتیجه] انکارِ [پیامبرانِ] من چگونه بود(1)؟437
فاطر (35)
26
انکار پیامبران، در حقیقت انکار خداست.
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِيبُ سُودٌ ﴿۲۷﴾
آیا توجّه نکردهای که خدا از آسمان بارانی فرستاد که به وسیله آن میوههای رنگارنگ را رویاندیم؟ و [بخشهایی] از کوهها [به صنع ما] طبقاتی(1) است با رنگهای گوناگونِ سفید(2) و قرمز(3) و سیاهِ(4) تند؟437
فاطر (35)
27
جُدَد: جمع جُدَّه: خطّ، راه.
بیض: جمع ابیض: سفید.
حُمر: جمع اَحمر: قرمز.
سود: جمع اسود: سیاه و غرابیب: جمع غِربیب: سیاه تند.
وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ كَذلِكَ إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ ﴿۲۸﴾
و [نیز] از مردم و جانوران(1) و دامها که همانگونه رنگهایشان مختلف است [آفریدیم]؟ از میان بندگانِ خدا، تنها دانشوران از [محاسبه] خدا نگرانند؛ البته خدا فرا دستی است آمرزگار.437
فاطر (35)
28
دوابّ: جمع دابّه: جنبنده.
إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً يَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ ﴿۲۹﴾
کسانی که کتاب خدای را تلاوت میکنند و نماز برپا میدارند و از آنچه روزیشان کردهایم، در نهان و آشکار انفاق میکنند(1)، به تجارتی بدون زیان امیدوارند(2).437
فاطر (35)
29
انفاق نهان در مواردی که حفظ حرمت شخص ضروری است، و انفاق آشکار در مواردی که موجب تشویق و ترغیب دیگران گردد. در مورد انفاق نهان و آشکار، به آیات 271 و 274 بقره(2) و از جهت دیگر به آیه 254 بقره(2) توجه فرمایید.
به آیات 10-13 صف(61) توجّه فرمایید.
لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ ﴿۳۰﴾
تا [خدا] پاداششان را به تمامی بدهد و از افزونبخشی خود در حقّشان بیفزاید(1)؛ که او آمرزگاری است حقگزار.437
فاطر (35)
30
به آیات 261 بقره(2) و 160 انعام(6) توجّه فرمایید.
وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ ﴿۳۱﴾
و هر چه از کتاب به تو وحی کردهایم(1)، کلامی است حق که کتب پیشین را تصدیق میکند؛ بیگمان خدا به کار بندگانش آگاه و بیناست.438
فاطر (35)
31
تناقضی با آنچه در آیه 97 بقره(2) در مورد عامل نزول وحی بر پیامبر(ص) آمده، ندارد؛ چرا ؟
ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ ﴿۳۲﴾
آنگاه این کتاب را به گروهی از بندگان برگزیده(1) خود به میراث دادیم؛ برخی از آنان در حق خویش ستمکار(2) و برخی میانهرو هستند، و عدّهای دیگر به اذن خدا در نیکوییها سبقت میگیرند؛ که این برتری بزرگی است.438
فاطر (35)
32
واژه «گزینش» در اینجا به معنی برگزیدن برای رسالت نیست، بلکه به معنی گزینش در توفیق ایمانی است؛ چنانکه در آیه 78 حج(22) نیز گزینش الهی به عموم مؤمنان اطلاق شده است.
برای روشن شدن چگونگی این ستم، به آیه 14 شوری(42) توجّه فرمایید.
جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِيها حَرِيرٌ ﴿۳۳﴾
[آنان] در باغهای جاویدان بهشت وارد خواهند شد، در آنجا به دستوارههای زرّین و مروارید آراسته میشوند، و لباسشان از دیباست.438
فاطر (35)
33
وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ ﴿۳۴﴾
و [به زبان حال] میگویند: سپاس(1) خدای را که اندوه را از مابزدود؛ به راستی صاحباختیارمان آمرزگاری است حقگزار؛438
فاطر (35)
34
حمد در زبان عرب به معنای سپاس و ستایش - هر دو - آمده است؛ سپاس در برابر نعمت و ستایش در برابر کمالات ذاتی او. هر گاه پس از حمد ذکر نعمت حق رفته باشد - مثل همین آیه - باید آن را به معنای «سپاس» دانست و اگر پس از حمد اوصاف خداوندی آمده باشد معنای ستایش مناسبتر است مثل آیه 1 فاطر(همین سوره) ؛ ولی در مواردی از آیات سیاق کلام بر هر دو معنی دلالت میکند مثل سوره فاتحه الکتاب که هر دو معنی توأمان مناسب است.