أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً مِنْ قَبْلِهِ فَهُمْ بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ ﴿۲۱﴾
مگر قبل از قرآن کتابی به آنان دادهایم که بدان استدلال کنند؟!490
زخرف (43)
21
بَلْ قالُوا إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ ﴿۲۲﴾
بلکه گفتند: ما تشخیص دادیم که پدرانمان آیینی [مناسب] داشتند و ما از پی آنان راهیافتهایم.490
زخرف (43)
22
وَ كَذلِكَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ ﴿۲۳﴾
قبل از تو هم هیچ هشداردهندهای در هیچ شهری نفرستادیم، مگر آنکه طبقه عیاش آن(1) همین گونه گفتند: ما تشخیص دادیم که پدرانمان آیینی [مناسب] داشتند و از پی آنان میرویم.491
زخرف (43)
23
کلمه مترفوها در اصل مترفونها بوده که نون به علت اضافه شدن حذف شده است.
قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدى مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آباءَكُمْ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ ﴿۲۴﴾
[پیامبرشان] گفت: اگر آیینی هدایت بخشتر از آنچه از پدران خود دریافتهاید، بر شما ارائه کنم چطور؟ گفتند: [به هرحال] پیامی را که مأمور [ابلاغ] آن شدهاید، انکار میکنیم(1).491
زخرف (43)
24
مفهوم دو آیه اخیر به بیان دیگر در آیات 170 بقره(2) و 104 مائده(5) آمده است.
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ﴿۲۵﴾
ما هم از آنان انتقام گرفتیم؛ ببین سرانجام تکذیبکنندگان چگونه بود.491
زخرف (43)
25
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنِي بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ ﴿۲۶﴾
[به یاد آر] هنگامی که ابراهیم به پدر و قومش گفت: از آنچه شما پرستش میکنید، بریدهام.491
زخرف (43)
26
إِلاَّ الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ ﴿۲۷﴾
ولی(1) کسی را که مرا آفریده است [پرستش میکنم]، که او هدایتم خواهد کرد(2)491
زخرف (43)
27
استثناء منقطع است؛ استثناء منقطع در زبان فارسی و سایر زبانها وجود ندارد.
مفهوم دو آیه اخیر به بیان دیگر در آیات 75-78 شعراء(26) آمده است.
وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۲۸﴾
و یکتاپرستی را(1) در میانِ فرزندانِ خود، سخنی ماندگار قرار داد(2)، بسا که [به سوی خدا] بازگردند.491
زخرف (43)
28
برای توجیه آنچه به جای ضمیر قرار دادهایم، به آیات 26 و 27 زخرف(همین سوره) توجّه فرمایید.
در آیات 132 و 133 بقره(2) آمده است که ابراهیم به هنگام مرگ، فرزندان خود را به یکتاپرستی توصیه کرد و یعقوب نیز که نوه او بود، همین توصیه را به فرزندان خود داشت. ابراهیم علاوه بر این توصیه، چنین دعا و درخواستی را از خدا کرد که در آیه 35 ابراهیم(14) آمده است. لازم به ذکر است که بعضی از مفسّرین خدا را فاعل «جعلها» در این آیه دانستهاند.
بَلْ مَتَّعْتُ هؤُلاءِ وَ آباءَهُمْ حَتَّى جاءَهُمُ الْحَقُّ وَ رَسُولٌ مُبِينٌ ﴿۲۹﴾
این کفّار مکه و پدرانشان را [در زندگی] برخوردار کردم تا آنکه قرآن و رسولی روشنگر به سراغشان آمد.491
زخرف (43)
29
وَ لَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ قالُوا هذا سِحْرٌ وَ إِنَّا بِهِ كافِرُونَ ﴿۳۰﴾
و آنگاه که قرآن(1) بر آنان ارائه شد، گفتند: این جادوست و آن را انکار میکنیم.491
زخرف (43)
30
منظور از «حق» در اینجا قرآن است؛ به آیه بعد توجّه فرمایید.