خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۱۰۳﴾
از اموالشان صدقهای که بدان وسیله آنان را پاک و پیراسته میسازی، بگیر و به آنان توجّه کن، که توجّه تو مایه آرامش آنان است؛ و خدا شنوایی داناست.203
توبه (9)
103
أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَأْخُذُ الصَّدَقاتِ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۱۰۴﴾
مگر ندانستهاند که تنها خدا توبه بندگان و نیز انفاقها را میپذیرد(1) و خداست که بازپذیر و مهربان است؟203
توبه (9)
104
رابطه لطیفی میان «خذ» در آیه قبلی و «یأخذ» در این آیه است و آن اینکه پیامبر همان چیزی را دریافت میدارد که خدا دستور میدهد و گرفتن رسول خدا، گرفتن خداست. نظیر این مطلب در داستان بیعت در آیه 10 فتح(48) و نیز در داستان پرتاب تیر در جنگ بدر در آیه 17 انفال(8) آمده است. در این رابطه به طور کلی و عمومی در آیه 80 نساء(4) فرموده است من یطع الرسول فقد اطاع اللّه.
وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۱۰۵﴾
بگو: به عمل کوشید که خدا و رسولش و مؤمنان کردار شما را خواهند دید؛ و به زودی به پیشگاه خدای دانای نهان و آشکار بازگردانده میشوید و شما را به آنچه میکردید آگاه میسازد(1).203
توبه (9)
105
به آیه 22 ق(50) توجّه فرمایید.
وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۱۰۶﴾
گروه دیگر [کارشان] موکول به مشیت خدا شده است(1)، یا مجازاتشان میکند و یا [به رحمت خویش] بر آنان بازمیگردد(2)؛ و خدا دانایی است فرزانه.203
توبه (9)
106
این آیه عطف به آیه 102 توبه(همین سوره) و مربوط به آن است.
این گروه وضع دشوارتری نسبت به گروهی که در آیه 102 توبه(همین سوره) به آنان اشاره شده، دارند. گروه اوّل بلافاصله پس از توبه بخشوده شدند و گروه دوّم پس از مدّتی که فرمان خدا در آیه آیه 118 توبه(همین سوره) رسید، بخشوده شدند.
وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنى وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ ﴿۱۰۷﴾
و [از دورویان] کسانی هستند که مسجدی برای زیان رساندن [به اجتماع] و انکار [پیامبر] و تفرقه بین مؤمنین عَلَم کردند و نیز به منظور ساختن کمینگاهی برای کسانی که از قبل با خدا و رسولش در جنگ بودند؛ و سوگند یاد میکنند که ما جز نظر خیر(1) نداشتیم؛ و خدا گواه است که دروغپردازند(2).204
توبه (9)
107
علت تأنیث «الحسنی» این است که در اصل «الخصلة الحسنی» بوده و موصوف حذف شده و صفت به جای آن نشسته است.
این مسجد در تاریخ به نام مسجد ضرار معروف شده است.
لا تَقُمْ فِيهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ ﴿۱۰۸﴾
هرگز در آن [مسجد به نماز] مایست؛ مسجدی که(1) از روز نخست بر پایه تقوا بنا نهاده شده، سزاوارتر است که در آن [به نماز] بایستی؛ در آن [جا] افرادی(2) هستند که دوست دارند پاکیزه خو گردند؛ و خدا [نیز] پاکیزه خویان را دوست میدارد.204
توبه (9)
108
منظور مسجد قباست.
در مورد معنی واژه «رجال» در اینجا، به زیرنویس اوّل آیه 37 نور(24) توجّه فرمایید.
أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى تَقْوى مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فِي نارِ جَهَنَّمَ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۱۰۹﴾
آیا کسی که شالودهاش را بر پروا در برابر خدا و خشنودی او بنا نهاده، بهتر است، یا کسی که شالودهاش را بر لبه پرتگاهی سست و فروریختنی(1) قرار داده است(2) و با آن در آتش دوزخ فروافتد؟ و خدا ستمگران را هدایت نخواهد کرد.204
توبه (9)
109
«هار» در اصل «هائر» بوده به معنی مشرف به سقوط.
این نحوه بیان در آیه 39 نور(24) هم آمده است.
لا يَزالُ بُنْيانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلاَّ أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۱۱۰﴾
شالودهای که بنا نهادهاند پیوسته موجب تردید [و اضطراب] در دلهاشان خواهد بود، مگر اینکه دلهاشان [از قید حیات و یا از بندهای نفاق] منقطع شود؛ و خدا دانایی است فرزانه.204
توبه (9)
110
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۱۱۱﴾
خدا جانها و اموال مؤمنان را در ازای بهشت از آنان خریداری کرده است؛ [زیرا که آنان] در راه خدا جنگ میکنند، میکشند و کشته میشوند؛ [بر وفق] وعده راستی که در تورات و انجیل و قرآن بر عهده خداست؛ و کیست وفادارتر از خدا نسبت به عهدش؟ پس به معامله خویش که به آن دست زدهاید، شادمان باشید(1)؛ و این است همان کامیابی بزرگ.204
توبه (9)
111
به آیه 10 و 11 صف(61) توجّه فرمایید.
التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۱۲﴾
[معاملهکنندگان با خدا همان] توبهکنندگان، عبادتکنندگان، ستایشکنندگان [خدا] و روزه داران(1) و نیز اهل رکوع و سجود و آنان که به رفتار شایسته فرا میخوانند و از ناپسند بازمیدارند و حافظان مقرّرات خدا هستند؛ و [این] مؤمنان را بشارت ده.205
توبه (9)
112
غالب مفسران و مترجمان قرآن «سائحون» را روزه داران ترجمه کردهاند، ما هم به تبعیت از عموم همین معنی را انتخاب کردهایم؛ ولی روزه در قرآن با واژه «صوم» آمده است. سائحون از سیاحت است که دلالت بر تحرک و تلاش برای شناخت حقیقت و عدم توقف در یک وضعیت دارد. برخی مفسران سائحین را کسانی معرفی کردهاند که به یک گوینده دینی اکتفا نمیکنند و سعی دارند نظرهای مختلف را بشنوند و خود انتخاب کنند.