وَ إِنْ كانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى مَيْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۲۸۰﴾
اگر [وامدار، شخصِ] تنگدستی بود، تا [هنگام] فراخدستی [اش او را] مهلت [دهید]؛ و بخشیدن [آن(1)] برای خودتان بهتر است، اگر بدانید.47
بقره (2)
280
«تاء» مضارعه از اول فعل «ان تصدقوا» حذف شده است.
وَ اتَّقُوا يَوْماً تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ ﴿۲۸۱﴾
بترسید از روزی که به پیشگاه خدا بازگردانده میشوید؛ آنگاه [نتیجه] دستاوردهای هر کس به تمامی داده شود(1)، بیآنکه مورد ظلم قرار گیرند(2).47
بقره (2)
281
در این رابطه به دو آیه 40 و 41 نجم(53) توجّه فرمایید.
مفهوم این بخش از آیه، به بیان کاملتر در آیه 112 طه(20) آمده است.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَ لْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لا يَأْبَ كاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَما عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَ لْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئاً فَإِنْ كانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهاً أَوْ ضَعِيفاً أَوْ لا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى وَ لا يَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيراً أَوْ كَبِيراً إِلى أَجَلِهِ ذلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ وَ أَدْنى أَلاَّ تَرْتابُوا إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُدِيرُونَها بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَلاَّ تَكْتُبُوها وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبايَعْتُمْ وَ لا يُضَارَّ كاتِبٌ وَ لا شَهِيدٌ وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۲۸۲﴾
ای ایمانآوردگان(1)، هر گاه [بر اساس معاملهای] تا سررسید معینی به یکدیگر وامدار شدید، آن را بنویسید؛ و باید نویسندهای عادلانه، [معامله را] بین شما بنویسد و نویسنده به پاس اینکه خدا او را [توفیق] آموزش داده است، نباید از نوشتن خودداری کند؛ بدهکار باید [شرح معامله را] دیکته کند و کاتب بنویسد و در برابر خدا، صاحباختیارش پروا کند(2)؛ و چیزی را فروگزار نکند؛ اگر وامدار سفیه یا ناتوان است و یا قادر به دیکته کردن نیست، سرپرست او عادلانه دیکته کند؛ و دو تن از مردان [معتمد] خود را بر آن گواه گیرید؛ اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن از میان گواهان که مورد رضایت و اطمینان شما هستند [انتخاب کنید]، تا اگر یکی از زنان فراموش کرد، دیگری به خاطرش آورد(3)؛ و هنگامی که شاهدان [برای شهادت] دعوت میشوند، نباید [از شهادت] خودداری کنند؛ از نوشتن آن احساس خستگی نکنید، چه کوچک باشد و چه بزرگ، تا سررسیدش؛ این [روش(4)] نزد خدا عادلانهتر و برای گواهی، سرراستتر، و برای اینکه دچار تردید نشوید، [به احتیاط] نزدیکتر است، مگر آنگاه که داد و ستدی نقدی باشد که در میان خود رد و بدل کنید که [در این صورت] اگر برای آن سندی ننویسید(5)، ایرادی بر شما نیست؛ و[لی] چون معامله [بزرگی] کردید [باز هم] گواه بگیرید و نباید به نویسنده و گواه، زیانی [و مزاحمتی] برسد؛ اگر چنین کنید این [کار] برای شما نافرمانی است؛ و در برابر خدا پروا کنید؛ خدا [راه حق را] به شما آموزش میدهد؛ و به هر چیزی داناست.48
بقره (2)
282
به زیرنویس آیه 29 نساء(4) و زیرنویس اول آیه 267 بقره(همین سوره) توجه فرمایید.
تقوی همان نیروی تسلّط بر نفس و کنترل آن در برابر تمایلات نفس است. معنی دقیق تقوی، خویشتنبانی است.
در آن دوران زنان در امر اقتصاد و جنگ هیچ گونه مداخلهای نداشتند و به طور کلی با آن بیگانه بودند و توجه کافی به آن نداشتند. در آیه مورد بحث که موضوع اقتصاد مطرح است، گفته است دو زن، که اگر یکی فراموش کرد دیگری یادآوری کند.
در مورد کلمه «ذلکم» به زیرنویس آیه 95 انعام(6) مراجعه فرمایید.
کلمه «أَلاّ» تشکیل شده از «اَن» ناصبه و «لا» ی نفی.
وَ إِنْ كُنْتُمْ عَلى سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا كاتِباً فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمانَتَهُ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا تَكْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ﴿۲۸۳﴾
اگر در سفر بودید و نویسندهای [برای ثبت قرار] نیافتید، گروگانی در اختیار [بستانکار] قرار گیرد؛ و اگر یکی از شما دیگری را امین دانست [و گرویی نگرفت]، بدهکار که امین شناخته شده است، امانت [و بدهی] خود را بازپس دهد و در برابر خدا، صاحباختیارش پروا کند؛ و گواهی را کتمان نکنید، که هر که چنین کند، قلبش گناهکار است؛ و خدا به آنچه میکنید داناست.49
بقره (2)
283
لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۸۴﴾
هر چه [و هر که(1)] در آسمانها و زمین است متعلّق به خداست؛ و آنچه در ضمیر شماست، چه آشکار کنید و چه نهان، خدا شما را برای آن به حساب میکشد(2)؛ آنگاه هر که را بخواهد [و شایسته بداند]، میبخشد(3) و هر که را بخواهد [و سزاوار ببیند]، مجازات خواهد کرد(4)؛ و خدا بر هر کاری تواناست.49
بقره (2)
284
برای توجیه افزوده، به آیه 19 انبیاء(21) توجّه فرمایید.
به آیه 9 طارق(86) توجّه فرمایید.
خواست خدا در چنین مواردی قانونمند است و بستگی به روش خود انسانها دارد؛ برای روشنتر شدن، به چند آیه از آیات زیر توجّه فرمایید: 29 انفال(8) ، 82 طه(20) ، 22 نور(24) ، مجموعه دو آیه 70 و 71 احزاب(33) ، 31 احقاف(46) ، 34 محمّد(47) ، 28 حدید(57) ، مجموعه دو آیه 11 و 12 صف(61) ، 17 تغابن(64) و مجموعه سه آیه 2-4 نوح(71).
قانونمندی خواست خدا را در این مورد در زیرنویس اوّل آیه 40 مائده(5) ملاحظه فرمایید.
آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ ﴿۲۸۵﴾
رسول به آنچه از صاحباختیارش به او نازل شده است باور دارد و مؤمنان [نیز]؛ همه به خدا و فرشتگان و کتابها و رسولانش باور دارند؛ [زبان حالشان این است که:] تفاوتی میان هیچ یک از رسولانش قائل نیستیم(1)؛ و گفتند: [حکم خدا را] شنیدیم و اطاعت کردیم؛ صاحباختیارا، آمرزش تو را خواستاریم(2)، که سرانجام در پیشگاه توست.49
بقره (2)
285
موضوع فرق نگذاشتن بین پیامبران خدا، در آیات 136 بقره(همین سوره) و 84 آلعمران(3) نیز آمده است.
واژه «غفرانک» مفعولٌ بِه است برای فعل محذوف «نَسألُک».
لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِينا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا إِصْراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ ﴿۲۸۶﴾
خدا هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نکند(1)؛ دستاوردهای [نیک] هر کس به نفع خود اوست و دستاورد [زشت] او(2) نیز وبال او؛ صاحباختیارا، اگر فراموش یا خطا کردیم، بر ما [سخت] مگیر. صاحباختیارا، ما را از تحمّل بار گران که بر پیشینیان ما [به خاطر گناه و طغیانشان] قرار دادی، معاف فرما؛ صاحباختیارا، آنچه در توان ما نیست، بر ما مقرّر مدار؛ و از ما درگذر؛ و بر ما ببخشای؛ و رحمت آور؛ که تو کارساز ما هستی، ما را بر انکارورزان پیروز گردان.49
بقره (2)
286
منظور از وسع انسانها، مجموعه توانهای جسمی، مالی، علمی و نیز میزانِ رسیدن و دریافت پیام از کتب آسمانی است؛ به همین علت در آیه 7 طلاق(65) گفته است: لا یکلّف اللّه نفسا الاّ ما ءاتیها.
«کسبت» و «اکتسبت» هر دو به یک معنی است، ولی غالبا ثلاثی مجرد ماده «کسب» در مورد دستاوردهای نیکو و ثلاثی مزید آن از باب استفعال در مورد دستاوردهای نکوهیده به کار میرود.