سوره بقره (2) - گاو
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خدای گستردهمهر [و] جاودانمهر-
بقره (2)
-
الم ﴿۱﴾
الف، لام، میم(1).2
بقره (2)
1
مفسران در مورد حروف مقطّعه نظریات مختلفی دادهاند که هرکدام در جای خود پسندیده و منطقی است، ولی هیچ کدام حرف آخر نیست؛ مهندس عبدالعلی بازرگان قرآنپژوه برجسته، در کتاب حروف مقطعه قرآن که توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی انتشار یافته، در این زمینه تحقیق جامعی کرده است. در اینجا ذکر این نکته ضروری است که کلمه «بسم» طبق رسمالخط عادی قرآن، به صورت «باسم» با الف نوشته میشود؛ همانگونه که در آیات 74 و 96 واقعه(56) ، 52 حاقه(69) و 1 علق(96) نوشته شده است؛ ولی در مورد عبارت «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» روایاتی هست که شخص حضرت پیامبرص به کاتبان وحی دستور دادهاند که استثنائاً این مورد را بدون الف بنویسند. علاّمه طباطبایی در مورد حروف مقطّعه گفته است: سورههایی که حروف مقطّعه آن مشابه است، از نظر مضمون آیات به یکدیگر شباهت دارند و سیاقشان یکی است؛ علاوه بر آن، سورههایی که حروف مقطّعه دو سوره دیگر را دارد، حاوی مطالب هر دو سوره است؛ مثلاً سوره اعراف که با حرف الف، لام، میم، صاد، آغاز شده است، مطالبی را که در سورههای الف، لام، میم و سوره صاد هست، در خود جمع کرده است و نیز سوره رعد که با حروف الف، لام، میم، راء، آغاز شده است، مطالب سورههای الف، لام، میم، و الف، لام، راء، را دارد. مفسران دیگر نیز در مورد این حروف نظرات دیگری دادهاند که هیچ کدام فیصلهبخش نیست و باید گفت راز و رمز حروف مقطعه، همچنان عرصه جستجو و کشفهای تازه است.
ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ ﴿۲﴾
این کتاب(1) که در [الهی بودنِ] آن تردیدی نیست، برای پرواپیشگان راهبری است(2)،2
بقره (2)
2
«ذلک» و «تلک» ضمیر اشاره به دور، بترتیب برای اسامی مذکر و مؤنث است. در زبان عرب در حالتی که موردِ اشاره، نزدیک است، ضمیر اشاره به دور برای نشان دادن اهمیت، بزرگی و تفخیم و احترام بکار میرود؛ ولی چون در فارسی چنین رسمی نداریم، واژه «ذلک» که به معنی «آن» است، ناگزیر به «این» ترجمه شده است. همچنین به توضیح مشابه در مورد کلمه «تلک» به آیه اول سوره رعد(13) توجه فرمایید.
برای روشن شدن موضوع به آیات 52 و 53 و 58 روم(30) و نیز به زیرنویس آیه 6 بقره(همین سوره) توجه فرمایید.
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۳﴾
کسانی که به غیب باور دارند و نماز برپا میدارند و از آنچه روزیشان کردهایم انفاق میکنند(1)،2
بقره (2)
3
البته انفاق خداپسندانه آیه 215 بقره(2) و نه غیر خداپسندانه (36 انفال(8)).
وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ ﴿۴﴾
و کسانی که به آنچه بر تو و قبل از تو نازل شده است، باور داشته و به آخرت یقین دارند.2
بقره (2)
4
أُولئِكَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۵﴾
آنان مورد هدایتی از صاحباختیار خویش قرار گرفتهاند و رستگارند.2
بقره (2)
5
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ ﴿۶﴾
برای انکارورزان یکسان است که هشدارشان بدهی یا ندهی، ایمان نمیآورند(1).3
بقره (2)
6
به آیه 47 عنکبوت(29) و ما یجحد بآیاتنا الا الکافرون توجه فرمایید که به صورت انحصاری میفرماید «کسی جز کافران به آیات ما جحد نمیورزند» واژه جحد هم تنها به کسی نسبت داده میشود که چیزی را با وجود آگاهی از درستی آن، انکار نماید. به آیه 14 نمل(27) توجه فرمایید و جحدوا بها واستیقنتها انفسهم ظلما و علوا یعنی معجزات موسیع را انکار کردند در حالی که خودشان به یقین رسیده بودند و انکارشان به علت ظلم و تکبر بود. و بدین گونه است که آنان را پند بدهی یا ندهی یکسان است. بدیهی است افرادی که از سر ناآگاهی مخالفت میورزند مشمول این آیه نخواهند بود.
خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ ﴿۷﴾
خدا بر قلبها و شنوایی و دیدگان آنان مُهر [غفلت] نهاده(1)، و بر دیدههای آنان پردهای است و مجازاتی بزرگ [در انتظار] دارند.3
بقره (2)
7
معنی و مفهوم این آیه را باید با توجّه به آیات 155 نساء(4) ، 107 و 108 نحل(16) ، 35 غافر(40) ، 23 جاثیه(45) و 3 منافقون(63) در نظر گرفت.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ ﴿۸﴾
بعضی از مردم میگویند: به خدا و روز واپسین باور داریم، در حالی که باور ندارند.3
بقره (2)
8
يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ ﴿۹﴾
خدا و افراد با ایمان را فریب میدهند؛ و حال آنکه تنها خود را میفریبند و نمیفهمند.3
بقره (2)
9
فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ ﴿۱۰﴾
در دلهای آنان بیماری [نفاق و عناد] جای گرفته است، در نتیجه خدا بر بیماریشان افزود(1)؛ و به کیفر دروغپردازیشان مجازاتی دردناک [در انتظار] دارند.3
بقره (2)
10
همین معنی و مفهوم را به صورت روشنتر در آیه 5 صف(61) فلما زاغوا ازاغ اللّه قلوبهم ملاحظه فرمایید.